ادامه ازقبل

۳.مناسبات علم و دین در ایران

به نظر می‌رسد در یک نگاه دقیق‌ ریشه‌ی اصلی پیدایی بسیاری از گفتمان‌های فکری و فرهنگی از دوران قاجار تا به اکنون، به‌نوعی با مسئله‌ی «نسبت علم و دین» و دستاوردهای آن ‌که ناشی از پیشرفت‌های دانش­ جدید می­‌باشد گره ‌خورده است. مطابق با آنچه در فصل گذشته بیان گشت بحث نسبت علم و دین ابتدا در اروپا و آیین مسیحیت شکل‌ گرفته و سپس به ایران و سایر نقاط جهان سرایت کرده است[۱]؛ بنابراین گفتمان‌هایی که در ایران شکل گرفته است تحت تأثیر پیشرفت­‌های علمی غرب و تبعات آن است.

۳-۱. آشنایی ایرانیان با دانش‌های جدید

آغاز آشنایی ایرانیان با اندیشه‌ها و تحوّلات جدید غرب در قرن نوزدهم میلادی بوده است. این زمان مصادف با دوران فتحعلیشاه در قرن سیزدهم شمسی می‌باشد. پس از شکست ایرانیان از روس‌ها، آنان به خود آمده و متوجّه می‌شوند که غرب بسیار پیشرفته شده است. در این جنگ روس‌ها از ابزاری همچون توپ استفاده کرده و پیروز می‌شوند. مرتضی راوندی دراین‌باره نوشته است:

فکر آزادى از قید ظلم و استبداد و اندیشه ترقى و پیشرفت، از عهد فتحعلیشاه به بعد در بین عناصر مترقى و اصلاح‏‌طلب ایرانى راه یافت. کسانى که به انگلستان مسافرت مى‏‌کردند مى‏‌شنیدند که ملت انگلیس قرن‌هاست که به حکومت فردى پایان داده و حکومت پارلمانى را جایگزین آن ساخته است؛ و آنان که به فرانسه مى‏‌رفتند مى‏‌دیدند که مردم این کشور پس از انقلاب ۱۷۸۹ به حکومت ملى روى آورده است و زمامداران آن کشورها ناچارند، به پیروى از افکار عمومى، منافع جمعى را بر مصالح اقلیت ترجیح دهند.[۲]

از اواسط سلطنت فتحعلیشاه، روابط ایران با ممالک متمدن اروپایى و آمدورفت اروپاییان به ایران و آشنایى مردم این کشور به اصول جدید تمدن که در عهد صفویه و نادرشاه و کریم‌خان هم مقدمات آن شروع شده بود، رو به ازدیاد نهاد. مسافرین و تجار اروپایى که به ایران مى‏‌آمدند، در این کار دخالت بسیار داشتند؛ و ارامنه ایران و عثمانى و قفقازیه هم که سال‌ها در ممالک اروپایى مانده و به آموختن چند زبان موفق شده بودند، به بسط دامنه انتشار پاره‏اى از اصول تمدن جدید اروپایى در ایران، کمک مى‏‌کردند؛ و عده قلیلى از تجار و مسافرین ایرانى هم که تصادفاً هندوستان یا بعضى از ممالک فرنگ را دیده به وطن خود برگشته بودند و مشاهدات خود را بر مردم نقل مى‏‌کردند، در این مرحله بی دخالت نبودند…

در طى دوره اول جنگ‌های ایران و روس که از ۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ طول کشید، عباس میرزا و میرزا بزرگ قائم‏‌مقام به‌زودی دریافتند که با وسایل ساده و ناقص ازکارافتاده که ایشان در اختیار دارند، نمى‏‌توانند از عهده توپ و تفنگ و نظام روسیه و وسایل دیگرى که در دسترس آن طایفه است، برآیند و براى مقابله با ایشان جز اخذ همان وسایل و اقتباس همان نظام، چاره‏اى نیست… از جمله کارهایى که در این ضمن به تشویق عباس میرزا و میرزا بزرگ قائم‏‌مقام صورت گرفت، فرستادن یک عده محصل و کارگر و صنعت‏‌آموز بود به ممالک خارجه، براى آموختن رموز کار تمدن اروپایى و یادگرفتن زبان آن‌ها و فراگرفتن علوم و فنونى که به کار نظام و ترقى صنعت و غیره بیاید.[۳]

بنابراین برای جبرانِ عقب‌ماندگی‌های علمی، عده‌ای را عازم تحصیل در غرب می‌کنند و به‌تدریج گفتمانی در بین روشنفکران شکل می‌گیرد که به دنبال ترقی‌خواهی است و برخی آن را گفتمان ترقی[۴] نامیده‌اند.

در آثار برخی اعضای گفتمان ترقی به‌وضوح می‌توان نشانه‌های مخالفت با دین را یافت. این مسئله علّتی جز مرعوب شدن در مقابل اندیشه‌های غربی نداشته است.

میرزا صالح شیرازی، تقی زاده و کمی بعد کسروی را می‌توان از جمله روشنفکرانی دانست که تحت تأثیر پیشرفت و دانش­های غربی آرا و اندیشه‌های دین ستیزانه­‌ای از خود بروز داده‌اند؛ اما بحث تعارض علم و دین و حل آن در هیچ‌یک گفتمان‌های دیگر به‌اندازه‌ی آنچه مهندس بازرگان دنبال کرده است دیده نمی‌شود.

مهندس بازرگان به‌مثابه اعضای گفتمان ترقی، دین را فدای دستاوردهای علم جدید نکرد، بل به دنبال هماهنگی میان آن دو برآمد. وی گفتمانی را در ایران ایجاد کرده است که ما آن را گفتمان دین‌پژوهی تجربی می‌نامیم.

۳-۲. دین‌پژوهی تجربی در ایران

دین‌پژوهی با رویکرد تجربی را افرادی همچون فروغی و بازرگان و تحصیل‌کرده‌های غرب که گرایش و علاقه‌مندی‌های دینی داشتند برای اولین بار به‌طورجدی در ایران پیگیری نمودند. از طرفی دیگر، برخی از مفسران و گروهی از روحانیون که کتب مصری‌ها را در دوران مبارزات ترجمه می­‌کردند هم ناخواسته در این موضوع نقش داشته­‌اند. چراکه مصر پیش از ایرانِ قبل از انقلاب با اروپا و جهان غرب ارتباط گرفته و تحت تأثیر علم تجربی غربی بود. به‌هرحال برای نخستین بار بازرگان به شکلی نظام‌مند و جدی رویکرد دین‌پژوهی تجربی را در ایران رواج داده است.

ادامه دارد…

برگرفته از: کتاب عرفان واره حلقه، دوره تکمیلی، صص ۴۸- ۵۱.

پی‌نوشت:

[۱]. این سرایت ابتدا با حمله ناپلئون به مصر وارد دنیای اسلام شده است. (ر.ک: امین شمشیری؛ قفس زرّین؛ جلد نخست).

[۲]. مرتضی راوندی؛ تاریخ اجتماعى ایران؛ ج‏۲، ص ۵۱۸.

[۳]. مرتضی راوندی؛ تاریخ اجتماعى ایران؛ ج‏۲، ص ۵۲۶.

[۴]. برای آشنایی با گفتمان ترقی ر.ک: حبیب‌الله ابوالحسن شیرازی و پیمان خواجوی؛ مقدمه‌ای بر سیر تطور منورالفکری در ایران؛ صص ۶۷ – ۱۱۸.