عرفان‌واره حلقه از مادی انگاری تا انکار فرشتگان

در عرفان کیهانی باور بر آن است که ملائکه به‌عنوان موجوداتی مجرد، وجود خارجی نداشته و همان قوانینِ فیزیکی جهان هستی می‌باشند. در حقیقت تفسیری که از ملائکه در این تشکیلات ارائه می‌شود کاملاً مادی است.

بنیان‌گذار حلقه در کتب و ویدئوهای ضبط‌شده از کلاس‌هایش به‌صراحت، تجرد ملائکه را منکر شده و آنان را کاملاً مادی و سمبلیک تفسیر کرده است. او همچنین به تبع چنین دیدگاهی، مراتب مختلف و متفاوت و نیز تقرب و برتری برخی ملائکه را منکر شده است. طاهری وجود نکیر و منکر و فرشتگان سؤال‌کننده قبر را رد کرده است و اشاره‌ی دین به چنین موجوداتی را معلول پائین بودن سطح تعقل مردمان در عصر ادیان دانسته است. او گفته است که خداوند به همین خاطر با زبان تمثیلی با مردمان عصر پیامبران سخن گفته است.

وی همچنین وجود ملک‌الموت را نیز منکر شده است و آن را قانون آنتروپی دانسته است.[۱]

الف: تفسیر مادی از ملائکه

محمدعلی طاهری در کتاب انسان و معرفت گفته است:

انواع واحدهای ماده و انرژی که از جنس عقل هستند نیز از ملائک محسوب می‌شوند.[۲]

سپس ملائکه را همان قوانین موجود در هستی دانسته و به‌ صراحت گفته است:

گروهی دیگر از آن‌ها، ستون‌های نگه‌دارنده‌ی بخش مادی جهان هستند؛ مانند میدان گرانشی، میدان الکترومغناطیسی، میدان هسته‌ای ضعیف، میدان هسته‌ای قوی و… و نیز هر عاملی که آن‌ها را بر پا می‌دارد.[۳]

همچنین وی برخی از فرشتگان را اتم‌ می‌داند:

تعداد دیگری از ملائک نیز پدیده‌هایی هستند که به‌عنوان تجلی عینی قوانین، وجود عقل را نشان می‌دهند؛ مانند اتم‌ها که در شکل گرفتن بخش مادی خلقت (در جهان دوقطبی) نقش خود را ایفا می‌کنند.[۴]

۱. فرشتگان پرسش‌کننده در قبر

مؤسس حلقه همچنین در رابطه با انکار نکیر و منکر که در آموزه‌های دینی به‌عنوان ملائکه پرسش‌کننده در قبر شناخته می‌شوند گفته است:

هرکسی نکیر و منکر را در درون خودش به همراه دارد، در زمان‌های قدیم چون کشش ذهنی بالا نبوده، نکیر و منکر عنوان شده است، از طریق خودشناسی با مَن‌های مختلفی درون خودمان که آشنا می‌شویم می‌بینیم که همه با ما هستند و در واقع همه، خودمان هستیم.[۵]

و در کتاب انسان و معرفت گفته است:

همه‌ی ما در مراحل مختلفی از معاد، در معرض پرسش‌هایی خواهیم بود که پاسخ آن‌ها از حال و شرایط ما معلوم است؛ یعنی هرکدام، به فراخور دانش کمال خود، در حال ابراز پاسخ آن‌ها هستیم. یکی از این مراحل، لحظه‌ی پس از مرگ است. در این لحظه، درحالی‌که فرد در تلاطم ناشی از دگرگونی شرایط است، به خود آمده، در جستجوی این‌که چه با خود آورده است (که به کارش بیاید)، پاسخ همه‌ی سؤالات خود در این زمینه را می‌یابد؛ به عبارت دیگر، ملائک سؤال‌کننده، در درون خود او هستند و مأموریت آن‌ها به محض مواجه‌شدن با وضعیت جدید آغاز می‌شود. پاسخ او به این سؤالات نیز، در عمل نمایان می‌شود.[۶]

در جای دیگری اشاره کرده است:

در مورد نکیر و منکر که سؤال می‌فرمایند، این‌ها سمبُلیک است … در این سال‌ها، در قرون متمادی برای اینکه این مفاهیم [را] برسانند با یک چیزهای سمبُلیکی مانند فشار قبر و این حرف‌ها شروع شده، کشش ذهنی انسان در هزار سال پیش در عهد عتیق چقدر بوده، یک عده‌ای بودند تیزهوش بودند، همین عرفا تیزهوش بودند و مسائل را گرفتند ولی عده زیادی کشش ذهنی نداشتند، در سطح خیلی عام بودند، این‌ها هم گفتند نکیر و منکر. تمام شده دیگر و [عالم] پائین و بالا برایشان قابل فهم نبوده، لذا باز با زبان‌های کلی و سمبُلیک ختم ماجرا را دارند و درست هم بوده و درست هم هست، منتها هرکسی به قدر فهم خود کند ادراک.[۷]

۲. انکار مراتب فرشتگان

تشکیلات حلقه از رهگذر مادی دانستن فرشتگان و تفسیر آن‌ها به قوانین موجود در هستی، منکر تفاوت درجات و برتری برخی از آنان بر برخی دیگر شده است.

طاهری که به گفته‌ی خود هنوز یک دور قرآن را نخوانده است می‌گوید:

باید توجه داشته باشیم که نوع مأموریت ملائک ارزش آن‌ها را نسبت به هم کمتر یا بیشتر نمی‌کند و مشهورتر بودن بعضی از کارگزاران هستی، نسبت به بعضی دیگر، به معنای تقدس بیشتر آن‌ها نیست… و برتری یا فروتری هیچ‌کدام نسبت به دیگری اثبات نمی‌شود.[۸]

ب. نقد و بررسی
یکم: مادی نبودن فرشتگان

یکی از اهدافی که محمدعلی طاهری به خاطر آن اقدام به ایجاد یک تشکیلات عرفانی نموده است ارائه‌ی عرفانی است که با علوم جدید همخوانی داشته باشد.[۹] در غرب پس از رنسانس، نگاه طبیعی (دئیسم[۱۰]) به دین حاکم شده و سپس سالیانی بعد وارد ایران می‌شود. در این رویکرد، آموزه‌های وحیانی به صورتی طبیعی تفسیر و توضیح داده می‌شوند و جنبه‌ی روحانی آنان نادیده گرفته می‌شود.

این برخی از روشنفکران دینی همچون فروغی و مهندس مهدی بازرگان بودند که برای اولین بار در ایران چنین سبکی از دین‌پژوهی را مطرح می‌کردند. طاهری نیز همین راه را دنبال کرده است.[۱۱]

با توجه به همین رویکرد است که طاهری به ارائه تفسیری تجربی از مجردات و پاره‌ای دیگر از آموزه‌های دینی رو آورده است. همه این‌ها در حالی است که ملائکه، موجوداتی مادی نیستند. علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه ضمن اشاره به پیدا شدن چنین اندیشه‌ای در بین مسلمانان اشاره می‌کند:

جمعى که خود را مسلمان مى‏دانند، در اثر فرورفتگى و غور در علوم طبیعى و امثال آن، که اساسش حس و تجربه است و نیز غور در مسائل اجتماعى، که اساسش تجربه و آمارگیرى است، روحیه حسى‏گرى پیدا کرده، یا به طرف مذهب فلاسفه مادى و حسى سابق اروپایى تمایل پیدا کردند… این مذهب اصالت است که پاره‏اى مسلمان نما به سوى آن گرائیده‏اند و در نتیجه گفته‏اند: معارف دینى نمی‌تواند مخالف با علم باشد و علم می‌گوید اصالت وجود تنها مال ماده و خواص محسوس آن است، پس در دین و معارف آن‌هم هر چه که از دائره مادیات بیرون است و حس ما آن را لمس نمی‌کند، مانند عرش و کرسى و لوح و قلم و امثال آن باید به یک صورت تأویل شود؛ و اگر از وجود هر چیزى خبر دهد که علوم متعرض آن نیست، مانند وجود معاد و جزئیات آن، باید با قوانین مادى توجیه شود؛ و نیز آنچه که تشریع بر آن تکیه کرده، از قبیل وحى و فرشته‏ و شیطان و نبوت و رسالت و امامت و امثال آن، همه امور روحى هستند که به‌تناسب نام یکى را وحى و نام دیگرى را ملک و غیره مى‏گذاریم و روح هم خودش پدیده‏اى مادى‏ و نوعى از خواص ماده است…[۱۲]

همچنین استاد مطهری رضوان‌الله‌علیه در رد مادی انگاری ملائکه می‌گوید:

ملائکه اجسام مادى‏ نیستند که هر انسانى آن‌ها را ببیند، گرچه ممکن است احیاناً متمثل به صورت انسانى بشوند و براى بعضى افراد نمودار گردند. ولى به‌هرحال ملک از جنس بشر و از جنس ماده نیست که براى همه ممکن باشد آن‌ها را ببینند.[۱۳]

نتیجه آن می‌شود که تفسیر پدیده‌های غیبی به قوانین مادی، انحصار موجودات در نوع مادی آن و ادعایی بدون دلیل است که پشتوانه‌ی محکمی نداشته و در عوض پیامدهای نامطلوبی مثل گرایش به مادی‌گری و الحاد[۱۴] را در پی دارد.

دوم: سمبلیک نبودن فرشتگان پرسش‌کننده‌ی قبر

پرسش در قبر یکی از اعتقادات اسلامی و مورد اتفاق[۱۵] همه گروه‌های مسلمین است. شیخ صدوق‌قدس سره در کتاب اعتقادات آن را باوری حق دانسته ‌که گریزی از آن نیست.

اعتقادنا فی المساءله فی القبر أنّها حق لا بد منها، فمن أجاب بالصواب فاز بروح و ریحان فی قبره و بجنّه نعیم فی الآخره و من لم یأت بالصواب فله نزل‏ مِنْ حَمِیمٍ‏ فی قبره‏ وَ تَصْلِیَهُ جَحِیمٍ‏ فی الآخره[۱۶]؛ سؤال قبر حق است و چاره‌ای از آن نیست. هر کس درست جواب دهد به روح و ریحان در قبرش و به بهشت در آخرت رستگار می‌شود؛ و هر کس جواب صواب ندهد گرفتار آب داغ در قبرش شده و در آخرت به جهنم افکنده می‌شود.

امّا طاهری ازآنجایی‌که فرشتگان را قوانین هستی یا اجزاء درونی بدن انسان تعریف کرده است، رو به انکار پرسش‌کنندگان در قبر آورده است.

امّا امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

مَنْ أَنْکَرَ ثَلَاثَهَ أَشْیَاءَ فَلَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَهَ فِی الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَهَ؛ کسی که سه چیز را انکار کند شیعه‌ی ما نیست. معراج، پرسش در قبر و شفاعت.[۱۷]

سوم: مراتب مختلف فرشتگان

همان‏طور که انبیا و مرسلین درجاتی دارند، ملائکه نیز صاحب مراتب مختلفی هستند.[۱۸] قرآن کریم و روایات شریفه برخی ملائکه را در نزد خداوند برگزیده و مقرب‌تر می‌دانند.

اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلاَئِکَهِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ؛[۱۹] خداوند از فرشتگان رسولانی برمی‌گزیند و همچنین از مردم؛ خداوند شنوا و بیناست!

و در سورهٔ مبارکهٔ صافات فرموده است:

وَ مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ[۲۰]؛ و هیچ‌یک از ما نیست جز آنکه مقام معلومى دارد.

همچنین در روایات بسیاری سخن از ملائکه‌ی مقرّب و غیر مقرّب به میان آمده است که گواه تفاوت درجات فرشتگان است.

إِنَّ‌ مِنَ‌ الْمَلاَئِکَهِ‌ مُقَرَّبِینَ‌ وَ غَیْرَ مُقَرَّبِینَ‌ وَ مِنَ‌ الْأَنْبِیَاءِ مُرْسَلِینَ‌ وَ غَیْرَ مُرْسَلِینَ‌ [۲۱]؛ برخی از فرشتگان مقرّب و برخی دیگر غیر مقرّب هستند و از انبیاء برخی مرسل و برخی غیر مرسل هستند.

همچنین از رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است:

إِنَّ‌ اللَّهَ‌ تَبَارَکَ‌ وَ تَعَالَى اخْتَارَ مِنْ‌ کُلِّ‌ شَیْ‌ءٍ أَرْبَعَهً‌ اخْتَارَ مِنَ‌ الْمَلاَئِکَهِ‌ جَبْرَئِیلَ‌ وَ مِیکَائِیلَ‌ وَ إِسْرَافِیلَ‌ وَ مَلَکَ‌ الْمَوْتِ‌[۲۲]…؛ خداوند از هر چیزی چهار شماره برگزید. از فرشتگان جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و ملک‌الموت …

استاد مطهری رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در این مورد می‌گوید:

بین خود ملائکه نیز سلسله‌ی مراتب محقق است، بعضی ریاست و فرماندهی دارند و بعضی از اعوان و انصار به شمار می‌روند. هر مَلَکی پُستی مشخص و جایی معیّن دارد. «وَ مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ[۲۳]. هر یک از ما فرشتگان، مقام معینی داریم».[۲۴]

برگرفته از: کتاب عرفان واره حلقه، دوره مقدماتی | تحریر درس های انتقادی حجت‌­الاسلام امین شمشیری | به کوشش حسام کلهری

منابع:

  1. ابن بابویه، محمد بن على؛ إعتقادات الإمامیه؛ چ ۲، قم، کنگره شیخ مفید،۱۴۱۴ ق.
  2. ابن بابویه، محمد بن على؛ الخصال؛ ج ۱، چ ۱، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ش.
  3. ابن بابویه، محمد بن على؛ الأمالی؛ چ ۶، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ ش.
  4. جوادی آملی، عبدالله ؛ تسنیم؛ ج ۵، چ ۵، قم، اسراء، ۱۳۸۹ ش.
  5. سبحانى، جعفر؛ الإلهیات على هدى الکتاب و السنه و العقل؛ ج ۴، چ ۳، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیه، ۱۴۱۲ ق‏.
  6. طاهری، محمدعلی؛ انسان و معرفت؛ چ ۱، ارمنستان، گریگور تاتواتسی،۲۰۱۱ م.
  7. طاهری، محمدعلی؛ انسان از منظری دیگر؛ چ ۷، تهران، بیژن، ۱۳۸۷.
  8. طاهری، محمدعلی؛ جزوه آموزشی دوره پنجم؛ بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
  9. طاهری، محمدعلی؛ جزوه آموزشی دوره چهارم؛ بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
  10. طاهری، محمدعلی؛ عرفان کیهانی (حلقه)؛ چ ۷، قم، اندیشه ماندگار؛۱۳۸۸.
  11. طباطبایی، سید محمدحسین ؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج ۱، چ ۵، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، ۱۳۷۴ ش.
  12. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی؛ بحار الأنوار؛ ج ۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۰۳ ق.احیاء.
  13. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار (آشنایی با قرآن ۱- ۵)؛ ج‏۲۶، چ ۸، تهران- قم، صدرا، ۱۳۷۷ ش.
  14. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار (عدل الهی‏‏‏)؛ ج‏۱، چ ۸، تهران- قم، صدرا، ۱۳۷۷ ش.

 

پی نوشت:

[۱]. محمدعلی طاهری؛ انسان و معرفت؛ ص ۲۴۳ݥ. همچنین در فایل‌های تصویری متعدّدی این مطلب را مطرح کرده است.

[۲]. همان، ص ۱۸۷.

[۳]. همان، ص ۱۸۸.

[۴]. همان، صص ۱۸۹ و ۱۹۰.

[۵]. همو، جزوه آموزشی دوره پنجم؛ ص ۱۹۶.

[۶]. همو، انسان و معرفت؛ صص ۲۳۸ و ۲۳۹.

[۷]. همو، جزوه آموزشی دوره چهارم؛ ص ۲۹.

[۸]. همو، انسان و معرفت؛ ص ۱۹۲.

[۹]. همو، عرفان کیهانی (حلقه)؛ صص ۵۰ و ۵۱/همو، انسان از منظری دیگر؛ صص ۵۰ و ۵۱.

[۱۰]. Deism.

[۱۱]. در سطح دوم کتاب به این مسئله پرداخته شده است.

[۱۲]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی؛ ج ۱، صص ۱۲ و ۱۳.

[۱۳]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (آشنایی با قرآن ۱- ۵ݥ)؛ ج‏۲۶، صص ۱۹۸ و ۱۹۹.

[۱۴]. بخشی از نیروهای سازمان مجاهدین خلق چنین مسیری را طی کردند و سرانجام به ناکارآمدی دین در عرصه‌های مختلف باورمند شدند.

[۱۵]. جعفر سبحانی؛ الإلهیات على هدى الکتاب و السنه و العقل؛ ج‏۴، ص ۲۳۷.

[۱۶]. شیخ صدوق؛ إعتقادات الإمامیه؛ ص ۵۸.

.[۱۷] شیخ صدوق؛ الأمالی؛ ص ۲۹۴.

[۱۸]. عبدالله جوادی آملی؛ تسنیم؛ ‏ج ۳، ص ۳۱۲.

[۱۹]. حج: ۷۵.

[۲۰]. صافات: ۱۶۴.

[۲۱]. محمدباقر مجلسی؛ بحار الأنوار؛ ج ۲، ص ۱۸۵.

[۲۲]. شیخ صدوق؛ خصال؛ ج ۱، ص ۲۲۵.

[۲۳]. صافات: ۱۶۴.

[۲۴]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (عدل الهی)؛ ج ۱، ص ۱۲۸.