توسل به مرجع کاذب
یکی دیگر از شیوههایی که به شکل گسترده در کتابهای مثبتاندیشان دیده میشود توسل به مرجع کاذب است. آنان بهجای تبیین مدعای خود و اقامه دلیل بر آن، به دانشمندان یک علم و یا به علوم مرجع استناد کاذب میدهند.
استناد به برجستگان تاریخ، دانشمندان و هنرمندان
استناد به افراد برجسته و دانشمندان بزرگ در تأیید آموزههای مثبتاندیشی بدون ارائۀ هیچ سند معتبر از شگردهای جریان مثبتاندیشی است.
تمامی استادان برجسته تاریخ، همگی از قانون کشش بهعنوان بزرگترین و قدرتمندترین قانون عالم یاد کردهاند. شاعرانی مانند ویلیام شکسپیر رابرت براونینگ و ویلیام بِلیک، همگی در اشعارشان به این راز اشارهکردهاند. آهنگسازانی چون لودویک وَن، بتهوون در موسیقیشان راز را ابراز کردهاند. نقاشانی چون لئوناردو داوینچی راز را در نقاشیهایشان به تصویر کشیدهاند.
متفکران برجستهای چون سقراط، افلاطون، رالف والدو امرسون، فیثاغورث، فرانسیس بیکن، اسحاق نیوتون، جان ولفگانگ، ون گوته و ویکتور هوگو در نوشتههایشان به راز اشارهکردهاند.[۱]
استناد به ادیان و تمدنها
ادیانی چون هندو، بودایی، یهود، مسیحیت و اسلام، تمدنهایی مانند بابل و مصریها نیز به راز در نوشتهها و داستانهایشان اشارهکردهاند. این قانون را میتوان در نوشتههای بهجامانده در طول قرنها پیدا کرد. سه هزار سال قبل از میلاد مسیح این راز بر روی لوحههای سنگی نوشتهشده بود؛ و اگرچه تعداد بسیاری سعی در مخفی نگهداشتن راز کردند، افراد دیگری موفق به کشف آن شدند. این قانون از اول خلقت وجود داشته است و تا ابد نیز وجود خواهد داشت. نظم کامل جهان هستی از قانون کشش است. هر یک لحظه از زندگی شما و هر آنچه تجربه میکنید، همگی ناشی از قانون کشش است. مهم نیست که شما کیستید یا کجا زندگی میکنید، قانون کشش تمام تجربیات زندگیتان را شکل میدهد و این قانون قدرتمند، تمامی این تجربیات را از طریق افکار شما به واقعیت میآورد. این خود شما هستید که از طریق افکارتان به قانون کشش جان و قدرت عمل میدهید.[۲]
استناد به برخی اقوام تاریخی و عجایب هستی
شگرد دیگر، استناد به اقوام تاریخی و عجایب هستی برای اثبات ادعای خود است.
باب پِراکتُر: انسانهای برجستۀ تاریخ همیشه این راز را میدانستند. میتوانید به قوم قدیمی بابل برگردید. آنها همیشه از این راز آگاه بودند. گروه کوچک انتخابشدهای بودند که راز را در بین خود حفظ میکردند. راجع به قوم بابل و ثروت افسانههای آنها نوشتههای بسیاری در دست است. آنها برای آفریدن یکی از عجایب هفتگانۀ دنیا – باغهای معلق بابل – مشهورند. با درک راز و کاربرد آن در زندگیشان بود که آنها توانستند یکی از ثروتمندترین اقوام تاریخ شوند.[۳]
استناد به برخی دانشها
دانشهایی همچون فیزیک، کیهانشناسی، فلسفه و … نیز از پشتوانهسازی مثبتاندیشان در امان نماندهاند.[۴]
قانون کشش، قانون آفرینش است. فیزیک کوانتوم میگوید که تمامی دنیا از فکر تشکیلشده است. شما از طریق افکارتان و قانون کشش زندگی خود را میآفرینید. همه همین کار را میکنند. این قانون فقط برای افرادی که از آن آگاهاند، کار نمیکند. در طول تاریخ، در طول زندگی شما و همهی افراد دیگر، همیشه و همیشه دستاندرکار بوده است. با آگاهی به این قانون بزرگ، به قدرت بیپایان خود در آفرینش زندگی دلخواهتان از طریق افکارتان، پی میبرید.[۵]
شما انرژی جاویدان هستید. دکتر جان هگلین کوانتوم مکانیک این واقعیت را تأیید میکند. کوانتوم کیهانشناسی هم آن را تأیید میکند. کوانتوم مکانیک و کوانتوم کیهانشناسی همه این را تأیید میکنند و بر این باورند که در ابتدا کائنات از فکر پدید آمده و هر آنچه در اطراف ماست، همان افکار تغییر ماهیت.[۶]
نویسندۀ راز در جای دیگری گفته است:
دکتر فرد آلن وولف متخصص فیزیک کوانتوم، استاد دانشگاه و نویسندهای برجسته: نکاتی را که من با شما در میان میگذارم، بر اساس امید و آرزو یا تصورات خیالی نیست. من با شما بر اساس درکی عمیق و اساسی صحبت میکنم. فیزیک کوانتوم به این کشف اشاره دارد که دنیا بدون فکر نمیتواند وجود داشته باشد و این فکر است که تکتک تجربههای دریافتی ما را شکل میدهد.[۷]
پس از بیان استنادات جریان مثبتاندیشی اکنون به نقد آن میپردازیم.
نقد و بررسی
یکم: عدم ارائه آدرس و سند معتبر
یکی از شیوهها و آداب علمی پژوهش، استناددهی صحیح است. استناد در لغت به معنای «تکیه کردن به سند یا مدرک و آن را پشتوانۀ عمل، گفته، یا ادعا قرار دادن»[۸] و در اصطلاح عبارت است از «یادداشت ارجاعی به اثری که از آن عبارتی یا جملهای (بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم) نقلشده است یا ارجاعی به یک اثر یا یک منبع موثق بهمنظور اثبات صحت یک مطلب یا یک نظر».[۹]
در کتابهای جریان مثبتاندیشی نسبتهای فراوانی به ادیان، دانشمندان، علوم و تاریخ دیده میشود که هیچکدام مستند به یک منبع علمی نشده و تأییدی از بزرگانی که نامشان آمده ارائه نشده و صرفا با جسارت تمام، همه اندیشمندان را طرفدار قانون کشش و جذب معرفی میکنند. چنانچه در ادامه خواهد آمد برخی از این استنادات متأسفانه دروغین و برخی توسل به مرجع کاذب است.
دوم: استناد دروغین
دروغ یکی از محرمات الهی و افعال غیراخلاقی است. استنادات جریان مثبتاندیشی به ادیان، اشخاص و علوم از آنجایی که مطابق با واقع و حقیقت نیست مصداق نسبت ناصحیح و نوعی دروغگویی محسوب میشود.[۱۰]
سوم: واژگونسازی و تحریف تاریخ
در برخی از آثار جریان مثبتاندیشی گزارههای تاریخی نیز مشاهده میشود. از شگردهای این جریان واژگونسازی و تحریف تاریخ است. آنها تلاش میکنند وقایع تاریخی و یا بزرگان تاریخ را با خود همراه نمایند. در اینبین اقوام ثروتمند تاریخ بیشتر مورد سوءاستفادۀ جریان مثبتاندیشی قرار میگیرند. این خردهفرهنگ تلاش میکند ثروتمندی این اقوام را به استفادۀ آنان از «راز» ارتباط دهد؛ اما مشکل آنجایی است که در این رابطه سندی ارائه نمیدهد.
چهارم: مغالطه توسل به مرجع کاذب[۱۱]
شیوۀ آماردهی مثبتاندیشان در دانش منطق، مغالطۀ توسل به مرجع کاذب نامیده شده است. علت ارتکاب این مغالطه آن است که مراجعه به کارشناسان و متخصصان در همه جای دنیا امری مرسوم و طبیعی بلکه لازم است. تواناییها و دانش انسان محدود است، به همین خاطر در مسائل مختلفی که برای او پیش میآید نیازمند اعتماد به قول افراد خبره میشود. این مغالطه به چند صورت متفاوت میتواند انجام شود اما کاری که جریان مثبتاندیشی در رابطه با این مغالطه انجام میدهد به این صورت است که یا افرادی که خبره نیستند را متخصص معرفی میکند و یا از متخصصان یک رشته در زمینه دیگری که تخصص ندارد استفاده کرده و از آنها در تأیید ایده جذب، نقل قول میشود و یا به صورت مبهم به دانشمندان یک علم استناد داده میشود و همه آنان را با ایده جذب همراه میسازند.
پنجم: مؤید بودن قول خبره
کتابهای مثبتاندیشان مستند به قول اشخاص مشهور اما غیر خبره است. حتی اگر کتابهای مذکور مستند به قول خبره گردد باید دانست که قول اهل خبره تنها یک مؤید است و نمیتواند جای استدلال و برهان را بگیرد. «تردیدی وجود ندارد که مراجعه به یک مقام کارشناس و خبره در حوزه صلاحیت و تخصص خود او امری کاملا معقول و منطقی است؛ یعنی نقلقول از یک متخصص و کارشناس اگرچه نمیتواند جایگزین استدلال و برهان برای صدق یا کذب مطلبی باشد، اما مسلما بهعنوان یک استشهاد و استناد، کاملا معتبر است و میتواند مؤید خوبی برای مدعای موردبحث باشد»[۱۲].
برگرفته از کتاب واکاوی جریان مثبتاندیشی؛ صص ۹۶-۱۰۰.
پینوشت:
[۱]. راندا برن؛ راز؛ ص ۱۹ و ۲۰.
[۲]. راندا برن؛ راز؛ ص ۱۹ و ۲۰.
[۳]. همان، ص ۲۱.
[۴]. نقدهای علوم مختلف و تطبیقهای ناشیانه مثبتاندیشان را در بخش چهارم ببینید.
[۵]. راندا برن؛ راز؛ ص ۳۱.
[۶]. همان، ص ۱۷۹ و ۱۸۰.
[۷]. راندا برن؛ راز؛ ص ۳۶.
[۸]. حسن عمید؛ فرهنگ عمید؛ ص ۹۷.
[۹]. پوری سلطانی- فروردین راستین؛ دانشنامه کتابداری و اطلاعرسانی؛ ص ۱۴.
[۱۰]. در بخش چهارم کتاب به تطبیقگراییهای ناصحیح این جریان پرداخته شده است.
[۱۱]. appeal to authourity به معنای توسل و استناد به (سخن) کارشناس است.
[۱۲]. علیاصغر خندان؛ مغالطات؛ ص ۱۷۲.