ادامه از قبل

۴-۱. مجازی بودن هستی

ابتدا توصیفی از مجازی بودن هستی مطابق با دیدگاه محمدعلی طاهری به همراه ادله ایشان ارائه و سپس به‌نقد و بررسی آن می­پردازیم.

۴-۱-۱. توصیف

بنیان‌گذار حلقه تلاش می‌کند مجازی بودن هستی را از ایجاد ارتباط میان کلیدواژه­‌هایی همچون «حرکت»، «دید ناظر»، «موج»، «واقعیت وجودی»، «حقیقت وجودی» و…ثابت نماید. خلاصه‌ی دیدگاه ایشان عبارت است از: جهان هستی واقعیت وجودی دارد و متحرک است. هر آنچه متحرک است، مجازی یعنی فاقد حقیقت وجودی (وجود خارجی) است.

وی در این راستا با به‌کارگیری تمثیل­‌هایی تلاش کرده است از زوایای مختلف با ذکر مثال‌هایی تجربی، مجازی بودن هستی را اثبات نموده و سپس بر مجازی بودن هستی از منظر عرفانی تطبیق دهد. در اینجا لازم است بخش مهمی از عبارات وی نقل گردد:

جهان هستی مادی در نگاه ناظر؛ فرض شود که تیغه‌ای می‌تواند حول محور میانی خود بچرخد. اگر سؤال شود که «آیا این تیغه در حالت ثابت واقعیت وجودی دارد؟» جواب این سؤال مثبت است؛ زیرا این تیغه حادث شده و واقعیت دارد. حال اگر این تیغه حول محور خود با سرعت به چرخش درآورده شود، آنچه که مشاهده خواهد شد، استوانه­‌ای است که قطر قاعده‌ی آن عرض تیغه و ارتفاع آن، طول تیغه خواهد بود. اکنون اگر سؤال شود که «آیا این استوانه واقعیت دارد؟»، جواب به این پرسش نیز مثبت خواهد بود؛ زیرا این استوانه حادث‌شده و به وجود آمده است؛ بنابراین واقعیت دارد.

اما اگر سؤال شود که «آیا این استوانه، حقیقت نیز دارد؟»، جواب به این پرسش منفی خواهد بود؛ زیرا چنین استوانه‌ای وجود خارجی ندارد و هر زمان که تیغه از حرکت بازداشته شود، استوانه موردبحث ناپدید می‌شود؛ بنابراین، استوانه یک حجم مجازی و ناشی از حرکت تیغه است و درست است که این استوانه واقعیت دارد، ولی فاقد حقیقت وجودی است. به دنبال این مشاهده و بررسی آن، سؤالات دیگری مطرح می‌شوند: آیا جهان پیرامون انسان واقعیت وجودی دارد؟ جواب به این پرسش بی‌گمان مثبت است؛ زیرا انسان وجود دارد و می‌تواند جهان هستی را مشاهده کند.

 آیا جهان پیرامون انسان، حقیقت وجودی نیز دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، ساختار جهان پیرامون در حدی که تاکنون قابل‌مشاهده و بررسی بوده است، به‌صورت اجمالی در اینجا بررسی می‌شود: جهان پیرامون انسان از ماده و انرژی شکل‌گرفته است. بخش ماده که شامل اجرام سماوی است از مولکول‌ها و مولکول‌ها نیز از اتم­‌ها تشکیل‌شده‌اند و اتم‌ها نیز به‌نوبه‌ی خود از ذرات بنیادی و ضد ذرات آن‌ها شکل‌گرفته‌اند. این سیر تا مِنهای بی‌نهایت در دل اتم ادامه دارد؛ به‌طوری‌که ابتدایی برای آن نمی‌توان یافت؛ همان‌گونه که انتهایی نیز ندارد. اگر به اتم که آجر ساختمان خلقت است دقت شود و برای بررسی ملموس‌تر، یک اتم به‌اندازه‌ی یک زمین فوتبال در نظر گرفته شود، هسته­‌ای به‌اندازه توپ فوتبال خواهد داشت. اتم در مقایسه با هسته خود کره‌­ای عظیم است؛ اما حجم و شکل این کره‌ی عظیم ناشی از چیست؟ این حجم در اثر حرکت الکترون‌ها و تشکیل ابر الکترونی ایجادشده است. آیا این کره‌ی عظیم واقعیت وجودی دارد؟ صد در صد واقعیت دارد؛ زیرا این کره حادث و واقع‌شده است و واقعیت دارد.

ولی آیا حقیقت وجودی نیز دارد؟ اگر در یک‌لحظه حرکت الکترون‌ها متوقف شود، این حجم که ناشی از حرکت الکترون­‌هاست، ناپدیدشده و از مقابل چشم محو می‌شود و تنها هسته­‌ی آن‌که به‌اندازه‌ی یک توپ فوتبال است، باقی می‌ماند.

پس نتیجه گرفته می‌شود که این حجم، وجود خارجی نداشته و ناشی از حرکت بوده است و درنتیجه مجازی می‌باشد. حال با همین شیوه، هسته‌ی اتم بررسی می‌شود: هسته‌ی اتم از پروتون و نوترون تشکیل‌شده است… پروتون به دور محور خود می‌چرخد و نوترون نیز با سرعت بسیار زیادی در جهت عکس حرکت پروتون، هم به دور خود و هم به دور پروتون می­‌چرخد. چرخش نوترون به دور پروتون، دیسکی را که حجمی مجازی است، پدید می‌آورد.

 حال درصورتی‌که حرکت پروتون و نوترون متوقف شود، این حجم نیز ناپدید می‌­شود و از آن فقط ذرات بنیادی به‌جا خواهد ماند که حجمی به‌مراتب کمتر از حجم قبلی دارد. اگر به همین منوال به داخل ذرات هسته نفوذ کرده، حرکات آن‌ها در سطوح مختلف متوقف شود، مشاهده می‌شود که حجم‌های حادث‌شده توسط آن‌ها، یکی پس از دیگری محو خواهند شد و اثری از آن‌ها باقی نخواهد ماند. با این حساب، به این موضوع پی برده می‌شود که هسته‌ی اتم را مجموعه‌ای از بی‌نهایت حرکات بنیادی شکل داده است و پس‌ازآن، از حرکت اتم‌ها، مولکول‌ها شکل‌گرفته و از حرکت مولکول‌ها نیز بخش مادی به وجود آمده است. با این توصیف می‌توان گفت:

جهان هستی مادی از حرکت آفریده‌شده است. از نگاهی دیگر نیز می‌توان به این نتیجه رسید، بدین­‌گونه که در فیزیک مدرن، ماده، موج متراکم است و موج نیز خود حرکت تلقی می‌شود؛ پس همه‌ی جهان هستی مادی، چه از بعد ماده نگاه شود و چه از بعد انرژی، از موج ساخته‌شده است و همان‌گونه که اشاره شد، موج نیز از حرکت به وجود آمده است.

 با شرح مختصر و ساده‌ای که گذشت، اینک می‌توان به پرسش طرح‌شده‌ی قبلی که «آیا جهان پیرامون انسان یا به‌عبارتی‌دیگر جهان هستی مادی حقیقت وجودی دارد یا خیر؟»، پاسخ داد. در جواب می‌توان گفت، با توجه به این‌که جهان هستی مادی از حرکت آفریده‌شده است، پس جلوه‌های گوناگون آن نیز ناشی از حرکت بوده و نظر به این‌که هر جلوه‌ای که ناشی از حرکت باشد، مجازی است، درنتیجه جهان هستی مادی نیز مجازی بوده و حقیقت وجودی ندارد… به‌طور خلاصه می‌توان گفت که جهان هستی مادی از حرکت آفریده‌شده است، ازاین‌رو جلوه‌های گوناگون آن نیز ناشی از حرکت بوده و چون هر جلوه‌ای که ناشی از حرکت باشد، مجازی است، درنتیجه جهان هستی مادی نیز مجازی است. هر حرکتی نیز نیاز به محرک و عامل جهت دهنده دارد.

این عامل، آگاهی یا هوشمندی حاکم برجهان هستی است که شبکه‌ی شعور کیهانی نامیده می‌شود؛ بنابراین، جهان هستی تصویری مجازی از حقیقت دیگری بوده و در اصل از آگاهی آفریده‌شده است…[۱]

مشابه همین عبارات را برای عناوینی چون «منظره­‌ی جهان هستی با توجه به‌سرعت ناظر»، «منظره‌ی جهان هستی با توجه به فرکانس چشم ناظر»، «منظره‌ی جهان هستی با توجه به آستانه‌ی درک ناظر» به‌کاربرده است تا اثبات نماید جهان هستی به خاطر حرکت، مجازی است.

در جای دیگری «حرکت» را با «رقص» در بیانِ عارفان مقایسه کرده است:

… با دید علمی، جهان هستی مادی از «حرکت» به وجود آمده است، اما از دید عارف، جهان هستی از «رقص» آفریده‌شده که درواقع همان حرکت است بابیانی شیرین‌تر و توصیفی ظریف‌تر… ازاین‌رو سروده‌های عرفا پر از واژه‌های رقص، آهنگ، ساز و مطرب است…[۲]

وی همچنین تلاش کرده است مجازی بودن هستی را از دید «ناظر» نیز اثبات نماید.

جهان مجازی در دنیای علم: در دنیای علم و در فیزیک جدید، این ناظر است که ساختار جهان هستی را تعیین می‌کند و این‌که آیا انرژی موج باشد و یا ذره؟ دیدگاه قدیمی انسان (دیدگاه فیزیک نیوتونی)، این ذهنیت را به انسان داده بود که چه ناظر وجود داشته باشد و چه نباشد، جهان هستی واقعیت مسلمی داشته و شکل و فرم و ماهیت مستقل خود را حفظ کرده، به راه خود ادامه می­دهد و این چشمان ناظر نیست که منظره­ی عالم هستی را تعیین می‌­کند؛ اما برخلاف آن، در فیزیک مدرن، این ناظر است که مشخص می‌کند تا واقعیت به چه صورتی ظاهر شود، همه‌ی جهان هستی موج باشد و یا تمامی آن از ذره تشکیل‌شده باشد؟ این امکان وجود ندارد که ناظر بتواند در یک‌زمان، جهان را هم موج ببیند و هم ذره.[۳]

۴-۱-۲. نقد و بررسی
یکم: تفسیر مونیستی از هستی

یکی از ویژگی­‌های مشترک معنویت­‌های پسامُدرن و عرفان واره‌­های وارداتی جدید تفسیر مونیستی[۴] از هستی است. منظور از مونیسم، گونه­‌ای یکپارچه انگاری و وحدت‌پذیری برای عالم و رهیافت مونیستی، پرداختن به امور قدسی از دریچه‌­ی جهان مادی است. یکی از محققین در مقایسه میان هستی‌شناسی سنتی، مدرن و پسا‌مدرن گفته است:

در هستی‌شناسی سنتی جهان دارای مراتب مادی و مجرد، متغیر و ثابت و همچنین حادث و قدیم است. بر اساس این طرز فکر، جهان مادی ممکن‌الوجود و تابع جهان قدسی به شمار می‌آید؛ اما در گفتمان مدرن، عالم تقدس زدایی شده، وجود جهان قدسی نفی می­‌شود و آنچه می‌ماند، فقط جهان مادی است. ولی در معنویت پسامدرن نوعی تقدس به عالم بازگردانده می‌شود و وجود امور نامحسوس یا دست‌کم غیر ظاهری که به تجربه حسی درنمی‌آیند، به رسمیت شناخته می‌شود. بااین‌حال دیگر مانند جهان‌بینی سنتی، وجود امور مادی وابسته به وجود امور قدسی نیست؛ بلکه برعکس وجود امور قدسی وابسته به وجود امور مادی دانسته می‌شود. ماده در جهان‌بینی سنتی نازل‌ترین سطح هستی و مرتبه‌ای در پایین عوالم مجرد قلمداد می‌شود.

در هستی‌شناسی سنتی مادیات در سایه معنویات اعتبار می‌یابند؛ اما در تفکر پسامدرن ماجرا برعکس است و تا مادیات نباشد، معنویتی در کار نخواهد بود و معنویت در قلمرو مادی تعریف می‌شود… معنویت از نگاه آن­ها همان داشتن تجربه­‌ای عمیق از جهان مادی است و در اصل، معنویت در دل مادیت تعریف می‌شود.[۵]

مطابق با چنین رویکردی طاهری برای تفسیر و اثبات مجازی بودن هستی «حرکت» را انتخاب نموده است تا از ماده به غیب ‌که از دید او امتدادی دیگری از آن است نقبی زده باشد.

دوم: مجازی بودن هستی در عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی بر اساس توحید صمدی، وجود منحصر در حضرت حق تبارک‌وتعالی است و از جز او به وجود مجازی یا وهمی تعبیر می‌شود. توضیح کامل پیرامون توحید عرفانی و وحدت شخصیه وجود در جلد سوم و دوره تخصصی این اثر آمده است اما به‌صورت اجمالی باید دانست که مطابق با توحید عرفانی، کثرات نفی نشده اما از سنخ حقیقتِ وجود محسوب نمی‌­گردند، بَل ظهورِ وجود هستند. به‌بیان‌دیگر در عرفان اسلامی آنجایی که پای تحقق موجودات به میان می‌آید، تحقق با حیثیت اطلاقی برای آن‌ها قائل نبوده بلکه قائل به تحقق با حیثیت تقییدیه هستند.[۶] درحالی‌که مجازی بودن در تعریف طاهری (با تکیه بر حرکت) عبارت است از حجمِ واقعی اما غیرحقیقیِ ایجادشده براثر حرکت که با توقفِ آن معدوم می­‌گردد. وی گفته است:

اگر در یک‌لحظه حرکت الکترون‌ها متوقف شود، این حجم که ناشی از حرکت الکترون‌هاست، ناپدیدشده و از مقابل چشم محو می‌شود و تنها هسته‌ی آن‌که به‌اندازه‌ی یک توپ فوتبال است، باقی می‌ماند. پس نتیجه گرفته می‌شود که این حجم، وجود خارجی نداشته و ناشی از حرکت بوده است و درنتیجه مجازی می‌باشد.[۷]

سوم: ناظر غیرمجازی در هستی مجازی

آنچه طاهری در اثبات مجازی بودن هستی از دید ناظر نگاشته است، حتی بر فرض اثباتِ مجازی بودن جهان هستی، از عهده اثبات مجازی بودن سایر موجودات هستی همچون انسان برنیامده بلکه آن­‌ها را غیرمجازی، واقعی و حقیقی در نظر گرفته است. درحالی‌که در عرفان اسلامی همه‌چیز جز خداوند متعال مجازی است چراکه وجود اصیل تنها برای اوست؛ بنابراین استدلال­‌های بنیان‌گذار حلقه نه­‌تنها مُثبِت مجازی بودن هستی نیست، بالاتر از آن وجود سایر موجودات همچون انسان (ناظر)، غیرمجازی فرض شده است.

چهارم: تمثیل مغالطی به‌جای برهان

در اثبات مجازی بودن هستی به‌واسطه حرکت، هیچ­گونه برهانی اقامه نکرده است. وی تنها با استناد به چند تمثیل مغالطی در پی اثبات دیدگاه خود برآمده است. «تمثیل سیر از جزئى به جزئى دیگر و میان دو موضوع مشابه است که حکم یکى از آن­ها معلوم و اعطای چنین حکمی به مورد مجهول، صرفاً به استناد شباهت میان دو موضوع است».[۸]

به همین خاطر کم‌ارزش‌ترین نوع از روش­های سه­‌گانه استدلال (تمثیل، استقراء و برهان) محسوب می­‌شود چراکه صرف مشابهت دو موضوع، موجب یقین به اشتراک حکم آن­ها نمى‌شود و ازاین‌روی تمثیل مفید یقین[۹] نیست و ارزش علمى نداشته و طریقه­ی اصحاب جدل شمرده می­شود.

به‌هرتقدیر در تمثیل نمی­‌توان به‌صرف یک مشابهت، ثبوت محمول برای موضوع را نتیجه­‌گیری نمود. تنها می‌­توان تمثیل را در حد یک احتمال و ظنی[۱۰] دانست نه بیشتر.[۱۱]

از سوی دیگر در عرفان اسلامی برای اثبات وحدت شخصیه وجود و نیز مجازی بودنِ غیر خداوند از براهین متقنی همچون برهان صرف‌­الوجود، برهان بی­‌نهایت، برهان وجود ربطی و فقری و… استفاده شده است و حاجت به تمثیل­های مغالطی مکاتب نوظهور نخواهد افتاد.

 

برگرفته از: کتاب عرفان واره حلقه، دوره تکمیلی، صص ۶۲- ۷۱.

 

پی‌نوشت:

[۱]. محمدعلی طاهری؛ سایمنتولوژی؛ ج ۱، صص ۳۴- ۳۸.

[۲]. همو، انسان از منظری دیگر؛‌ صص ۵۰ و ۵۱.

[۳]. محمدعلی طاهری؛ انسان از منظری دیگر؛ ص ۴۸.

[۴]. Monistic.

[۵]. احمد شاکرنژاد؛ معنویت‌گرایی جدید؛ ص ۲۲۰ و ۲۲۱.

[۶]. ر.ک: داود قیصرى، شرح فصوص الحکم؛ الفصل الاوّل فی الوجود و انه هو الحق؛ ص ۱۳ / علی امینی نژاد؛ حکمت عرفانی (تحریری از درس‌های عرفان نظری استاد سید یدالله یزدان پناه)؛ صص ۱۵۳ – ۱۷۵.

[۷]. محمدعلی طاهری؛ سایمنتولوژی؛ ج ۱، ص ۳۶.

[۸]. التّمثیل و هو إثبات الحکم فى جزئىّ‌ لثبوته فى جزئىّ‌ آخر، لمعنى مشترک بینهما. قطب‌‌الدین‌ شیرازی‌؛ شرح حکمه الاشراق؛ ص ۱۲۵/ حسن بن یوسف حلی؛ الجوهر النضید؛ ص ۱۸۹.

[۹]. فإنه لا یفید الیقین لاحتمال أن یکون الجامع عله فی الأصل خاصه أو یکون مشروطا بشرط‍‌ لم یوجد فی الفرع أو یکون فی الفرع مانع من الحکم. (حسن بن یوسف حلی، الجوهر النضید، ص ۱۸۹).

[۱۰]. ر.ک: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج‏۵؛ ص ۱۰۷.

[۱۱]. ر.ک: محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، ص ۳۳۶.