آشنایی با بنیانگذار حلقه | بخش نخست
محمدعلی طاهری بنیانگذار تشکیلاتِ موسوم به عرفان حلقه میباشد. ایشان به خاطر جرائم متعددی که مرتکب شده است از ۱۴ اردیبهشتماه سال ۱۳۹۰ شمسی تا فروردین سال ۱۳۹۸ محکوم و در زندان به سر میبرده است.[۱] برای شناخت صحیح و کامل این تشکیلات لازم است با بنیانگذار آن آشنا شده و بهمنظور معرفی بهتر بنیانگذار حلقه، واکاوی زندگانی او الزامی است. در این فصل به دور از هرگونه پیشداوری و صرفاً بر اساس آثار منتشر شدهی این سازمان، به معرفی بنیانگذار آن میپردازیم.
۱. تولد و خانواده
محمدعلی طاهری فرزند محمد آقا و عزت الملوک طاهری است. وی متولد یکم فروردینماه هزار و سیصد و سیوپنج شمسی در شهر کرمانشاه است. رسانههای این سازمان از زندگانی و افکار پدر ایشان مطلبی منتشر نکردهاند اما مادر وی که در اواخر سال ۹۵ شمسی در کشور کانادا از دنیا رفته است یکی از حامیان محمدعلی بود.
همچنین خواهرش آذردخت طاهری که در کشور کانادا زندگی میکند دیگر حامی محمدعلی طاهری است. او مدّتی در کلاسهای برادرش حاضر بوده است و در دوران محکومیت طاهری هر هفته با برگزاری نشستها و همایشهایی اعتراضات خود را رسانهای میکرد.
آنچه در شناساندن رئیس این سازمان لازم مینماید بررسی میزان تحصیلات، روحیات و ویژگیهای شخصیتی اوست.
۲. تحصیلات دینی
۲-۱. نداشتن تخصّص در فهم دین
طاهری در دوران برگزاری کلاسهایش گفته است که تحصیلات و اطلاعاتی در زمینهی دین و عرفان ندارد. حتّی با قرآن هم بیگانه بوده، به نحوی که یکبار هم بهطور کامل از ابتدا تا انتها قرآن را نخوانده است. چنین فردی که به گواهی آثار تصویری[۲] این سازمان از روخوانی سادهی قرآن هم ناتوان است مدعی نظریهپردازی دربارهی قرآن و عرفان میباشد. وی گفته است:
چه اشکالی دارد یک نفر که قرآن نمیداند و قرآن نخوانده – مثل خود من و واقعاً هم قرآن بلد نبودم و نخوانده بودم بیاید بگوید این یک نظریه [است] و این هم میتواند باشد، چه اشکالی دارد؟ بنابراین یک سری از مسائل قابلیت بازی کردن دارد.[۳]
آری افرادی در جامعه توفیق انس با دین و قرآن را ندارند اما این مسئله هنگامی به شکل ایراد بر یک شخص وارد میشود که او ادعای برداشت از قرآن و نظریهپردازی و رهبری یک جریان معنوی را داشته باشند و سخنانی را در جامعه منتشر نماید که با دین سازگار نیست.
۲-۲. ادعای علم لدنی
طاهری بیاطلاعیاش از دین و عرفان اسلامی را دارای اشکال نمیداند، بالاتر از آن مدعی کشف و شهود و علم لدنی است. او در بیانهای که پس از عزل یکی از وکلای مطرحش نگاشته است، در صدد جبران ضعف علمی خود و پاسخ به اشکالِ نداشتنِ تخصص در فهم دین و عرفان برآمده و گفته است:
بنیانگذاری یک شاخه عرفان عملی (نه حرفی و حرافی) متکی به کشف و شهود و بهطور خلاصه متکی به علم شهودی (علم لدنی) است و علم حصولی در این رابطه نقشی ندارد و تحصیلات دینی حوزوی و دانشگاهی، هرگز منجر به ظهور و پیدایش شاخهای از عرفان که جنبه عملی را داشته باشد، نخواهد شد.[۴]
همهی این خودستاییها در حالی است که طاهری در آثارش که آنها را محصول ادراکات شهودیاش میداند، منازل صدگانهی سلوک خواجه عبدالله انصاری را به خواجهنصیرالدین طوسی نسبت داده است.[۵]
۲-۳. نداشتن استاد در سیر و سلوک
طاهری بهعنوان رهبر یک مکتب مدعی معنویت در زمینهی عرفان هیچگونه استادی نداشته و سیر و سلوک را بهنحویکه در عرفان اسلامی مطرح میباشد طی نکرده است. آسیبهایی که توسط عرفان حلقه به جامعه وارد شده است بهطور قطع به عدم صلاحیت او برای در رأس قرار گرفتن یک جریان عرفانی بازمیگردد.
وی با بیاطلاعی از دین و عرفان و بدون پیمودن سیر و سلوک عرفانی در نزد یک استاد واقعی و بیآنکه علوم رسمی[۶] را بداند به خود جرئت داده است در مستند دستگیری و ارشاد دیگران قرار بگیرد.
ناگفته پیداست که رعایت نکردن ترتیب علوم و اظهارنظر در حیطهای که طاهری در آن تخصص لازم را نداشته است، موجب انحرافات بسیاری برای مردم جامعهی اسلامی شده است. از طرفی دیگر او با علم به بیاطلاعی از عرفان و دین به ایجاد یک تشکیلات سازماندهیشدهی فرقهای روی آورده است. طاهری در زمینههای توحید، عدل، معاد و… سخنانی را مطرح کرده است که یادآور گفتاری از شهید مطهریرضواناللهتعالیعلیه در رابطه با اظهارنظرِ غیرمتخصص در امور دینی است که فرمود:
در بعضى مسائل همه مردم به خود حقّ مىدهند که اظهارنظر کنند. در قدیم درباره مسائل بهداشتى، مطلب اینچنین بود… در مسائل دینى نیز عیناً همینطور بود و هنوز هم همینطور هست و ادامه دارد. همهکس به خود حقّ مىدهد که اظهارنظر کند. مسائل دینى خصوصاً قسمتهای خداشناسى و توحیدى ازجمله پیچیدهترین مسائل علمى است که همهکس شایستگى اظهارنظر ندارد. البتّه اساس خداشناسى آن اندازه که عموم مردم مکلّفاند بدانند و ایمان داشته باشند، ساده و فطرى است، امّا یکقدم که آنطرفتر برویم، بحث صفات و اسماء و افعال و قضا و قدر الهى به میان مىآید و فوقالعاده پیچیده مىگردد. به تعبیر امیرالمؤمنین علىعلیهالسلام «دریایى عمیق است»؛ تنها نهنگها مىتوانند در اعماق این دریا شناورى کنند. شناسایى و بررسى صفات و اسماء ذات حقّ کارى نیست که از همهکس ساخته باشد و حال اینکه مىبینیم همهکس خود را در این قسمت اهل نظر مىداند و به بحث و اظهارنظر و استدلال مىپردازد و گاه سر از سخنان مضحکى درمىآورد… ضعف منطقهایی که غالباً دیده مىشود که افراد ناوارد در مسائل مربوط به حکمت الهى، عدل الهى، قضا و قدر الهى، اراده و مشیّت الهى، قدرت کامله الهى، جبر و اختیار، حدوث و قدم عالم، قبر و برزخ و معاد و بهشت و جهنّم و صراط و میزان و غیره از خود نشان مىدهند و غالباً مستمعان آنها مىپندارند که آنچه این جاهلان و بىخبران مىگویند متن تعلیمات دینى است و اینها به اعماق آن تعلیمات رسیدهاند، یکى از موجبات بزرگ لامذهبى و گرایشهای مادّى است.[۷]
برگرفته از: کتاب عرفان واره حلقه، دوره مقدماتی، صص ۲۴- ۲۹ | تحریر درس های انتقادی حجتالاسلام امین شمشیری | به کوشش حسام کلهری
منابع
- طاهری، محمدعلی؛ جزوه آموزشی دوره ششم؛ بیجا، بینا، بیتا.
- مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار (عدل الهی)؛ ج۱، چ ۸، تهران- قم، صدرا، ۱۳۷۷ ش.
پینوشت
[۱]. محکومیت طاهری پس از هشدارهای متعدّدی بوده که از سوی او نادیده گرفتهشده است. وی به یکباره دستگیر و زندانی نشده است. مرتبه نخست در ۲۹ فروردین ۱۳۸۹ دستگیر و به مدت ۶۶ روز بازداشت و پس از مدتی با قید وثیقه و تعهد آزاد میشود. حدوداً یک سالِ بعد با پایبند نبودن به تعهد اولیه و انجام فعالیتهای جدیدتر و غیرقانونی، در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ به مدت ۲۴ ساعت بازداشت میشود. ۲۲ روز بعد در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ طاهری برای بار سوم بازداشت میشود.
[۲]. دورههای عرفان حلقه بهصورت تصویری توسط این سازمان ضبط و در دسترس همگان قرار گرفته است.
[۳]. محمدعلی طاهری؛ دوره ششم؛ ص ۱۰۸.
[۴]. همو، بیانیه تاریخ ۱۳۹۷/۶/۵.
[۵]. ر.ک: همو، حلقه افسون و افسانه نیست؛ ص ۵۰. همچنین در همین کتاب بارها بیان عارفانهی «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» را روایت متواتر دانسته است.
[۶]. درجایی که فرد بخواهد آموزههای معنوی را بهصورت عرفان نظری ارائه دهد و یا یک جریان عرفانی در جامعه ایجاد نماید، الزاماً تسلط بر پارهای از علوم ضروری است؛ بنابراین حکایتِ شهود عرفانی، از ایجاد یک دستگاه عرفانیِ منطبق بر شهودات در این مورد جداست.
[۷]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (علل گرایش به مادیگرى)؛ ج۱، صص ۵۵۷ و ۵۵۸.