عرفان واره حلقه از باور به مرام اشتراکی تا انکار ادیان الهی
۱-۱. شعور کیهانی، عاملی اشتراکی
عرفان کیهانی تلاش میکند با ارائه و ایجاد یک محور اشتراکی میان همهی انسانها صرفنظر از باورها و مرزهای جغرافیایی، آنان را تحت مکتبی به نام «مذهب اشتراکی»[۱] گرد آورده و با پرهیز از عوامل تفرقهانگیز[۲]، هر عقیده، دین و باوری را غیرِ مهم و روبنایی قلمداد کرده و تنها باور به همان عاملِ زیر بناییِ اشتراکی را لازم بداند.
بنابراین یکی از مهمترین اهداف تشکیلات حلقه، ایجاد یک مرام اشتراکی است که تنها با طرحِ «باور به یک محور مشترک امکانپذیر» است.
عرفان کیهانی (حلقه) نوعی سیر و سلوک عرفانی است، که مباحث عرفانی را مورد بررسی نظری و عملی قرار میدهد؛ و از آنجا که انسان شمول است، همهی انسانها صرفنظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی، میتوانند جنبهی نظری آن را پذیرفته و جنبهی عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند.[۳]
این عنصر مشترک در سازمان حلقه، باور به وجودِ «شعور کیهانی» است، بیآنکه دیگر دیندار بودن یا نبودن فرد مهم باشد. برای این منظور آنان تقسیم اعتقادات به زیربنا و روبنا را مطرح میکنند.
۱-۲. اعتقادات زیربنایی و روبنایی
سازمان حلقه با طرح اندیشهی اعتقادات زیربنایی و روبنایی، اعلام میکند که تنها یک عامل اشتراکی به نام «شعور کیهانی» امری مهم و زیربنایی تلقی میشود و دین، اعتقادات و هر عقیدهی دیگر، امری روبنایی و غیر لازم است.
اصل: اعتقادات افراد به دو بخش زیربنا و روبنا تقسیم میشود. زیربنا بخش اشتراک فکری همهی انسانها بوده، همانگونه که در بخش نظری و عملی عرفان کیهانی (حلقه) به اثبات میرسد، شعور الهی و یا هوشمندی حاکم بر جهان هستی است، که در این شاخهی عرفانی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. روبنای فکری نیز شامل دستورالعملهای ادیان و مذاهب و تعاریف و راههای مختلف رسیدن انسان به تعالی است، که آن نیز خود میتواند به دو بخش اشتراکی و اختصاصی تقسیم شود. در عرفان کیهانی (حلقه)، زیربنای فکری انسان مورد بررسی اصلی قرار گرفته، در مورد روبنای فکری اشتراکی، تعاریفی پیشنهاد مینماید و با بخش اختصاصی روبنای فکری انسانها که شامل اعتقادات و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخلهای ندارد. در واقع، عرفان کیهانی (حلقه)، شعور الهی را به طور نظری و عملی ثابت نموده، از این طریق وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات میرساند و در واقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی میگردد.[۴]
و در جای دیگری طاهری تأکید میکند:
همهی انسانها میتوانند در هوشمندی و شعور حاکم بر جهان هستی به توافق و اشتراک نظر رسیده، پس از آزمایش و اثبات آن، به صاحب این هوشمندی که خداوند میباشد، برسند؛ تا این موضوع، نقطهی مشترک فکری بین انسانها شده و قدرت و تحکیم پیدا نماید. بنابراین، عامل مشترک فکری بین همهی انسانها و یا به عبارت دیگر، زیربنای فکری همهی انسانها، شعور حاکم بر جهان هستی و یا شعور الهی است. در این تفکر و بینش، این عامل مشترک، «شبکهی شعور کیهانی» نامیده میشود.[۵]
بنابراین میتوان اندیشهی اعتقادات زیربنایی و روبنایی را به عنوان یکی از مهمترین انحرافات، بلکه آغازین انحراف اساسی این سازمان به شمار آورد.
۱-۳. بیتأثیری دین در عرفان حلقه
طاهری در کتابهای انسان از منظری دیگر و اساسنامهی این سازمان[۶] از بیتأثیری دین و اعتقادات در موارد زیر سخن گفته است:
۱. دریافتهای ماورائی ۲. دریافت آگاهی ۳. تحوّل و کمال پذیری انسان ۴. در صراط مستقیم قرار گرفتن ۵. استفاده از حلقههای رحمانی ۶. اتّصال و ارتباط با خداوند و بهرهمندی از روزی آسمانی.
تأثیر نداشتن دین از منظر آنان به خاطر روبنایی دانستن آن است
برای نمونه طاهری گفته است:
در عرفان کیهانی (حلقه)؛ عوامل انسانی، خصوصیات فردی، شرایط جغرافیایی و اقلیمی، امکانات و توانهای فردی و… نقشی در ایجاد اتّصال و دریافتهای ماورایی ندارند؛ بنابراین، موارد زیر هیچگونه تأثیری در استفاده از حلقههای عرفان کیهانی (حلقه) و کمال پذیری انسان ندارد. سن، استعداد، سواد، معلومات، نوع تفکرات، اعتقادات و…[۷]
همچنین در اصل دیگری اشاره کرده است:
داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقهی وحدت لازم نیست و تنها شرط لازم، شاهد بودن است.[۸]
و نیز گفته است:
هر انسانی صرفنظر از نژاد، ملیّت، دین و مذهب، تحوّلخواه و کمال پذیر بوده، میتواند در صراط مستقیم قرار بگیرد.[۹]
۱-۴. مذهب اشتراکی
طاهری پس از اینکه دین و اعتقاد را در عرفانِ ابداعی خود کاملاً بیتأثیر میداند، طرح یک دین جدید[۱۰] را بنیان مینهد که از آن به مذهب اشتراکی تعبیر کرده و زیربنای آن همان پذیرش شعور کیهانی است. در مرام اشتراکی او لائیک و ماتریالیسم با سایر ادیان برابر هستند.
وی گفته است:
مذهب اشتراکی این است که همه ما الآن به شعور الهی رسیدیم، همه ما در خدا، شعور الهی متفقالقول شدیم بدون اینکه دیگر مهم باشد که چه دین و مذهبی داریم، شیعه هستیم، سُنی هستیم، یهودی، مسیحی هستیم، همهی ما متفقالقول شدیم در یک موردی، با روبنای هم کاری نداریم، از اینجا برویم هرکسی میرود در روبنای خودش، زیربنا را انسان به وجه اشتراک میرسد، مذهب اشتراکی یعنی همین متفقالقول اعتقاد به خداوند.[۱۱]
جای دیگری اشاره میکند:
مذهب اشتراکی، همین قضیهای است که دنبال میشود. یعنی پی بردن به وجود هوشمندی مثبت و منفی. یعنی همهی ما متفقالقول میشویم در یک مسئلهای … همه میرسند به اینجا که هوشمندی حاکمْ بر جهان هستی است، همهی ما متفقالقول میشویم و این میشود یک تفکر اشتراکی. الآن در عرفان کیهانی اینطور است که هرکسی هر مرام و ایده و عقیدهای داشته باشد در یک بخشی مشترک است، اسلام، یهودیت، مسیحیت، لائیک، ماتریالیسم و … در یک اصلی با هم مشترک شدیم و آن اصل، وجود هوشمندی است که همهی ما در مورد آن متفقالقول شدیم، تست کردیم و دیدیم هست؛ اما این، زیربنای اعتقاد ما است. در جمع ما میتواند مسیحی، کلیمی و… باشد. از اینجا که رفت به خانهاش، ما به مسجد میرود، مسیحی به کلیسا و … الیآخر، هرکسی میرود به یکجا، اما اینجا که هستیم همه متفقالقول در شعور الهی، در هوشمندی الهی، همهی ما متفقالقول شدیم.[۱۲]
۱-۵. نقد و بررسی
یکم: خدایابیِ منهای شریعت
قرآن کریم اسلام را یک دین جهانی معرفی میکند. پیامبران در راه معرفی ادیان الهی سختیهای بسیاری را متحمل شده اما هیچگاه به بهانهی جذبِ افراد بیشتر به دین، دست از مبانی و اصول نکشیدهاند. از طرفی رسالت پیامبران عام و فراگیر بوده است. آنان همیشه در آغاز رسالت خود از توحید سخن گفته و در اصول، تساهل و تسامح به خرج ندادهاند. ائمه علیهمالسلام و عالمان دینی نیز به تبع پیامبران همواره در تلاش برای معرفی دین برای همهی انسانهای بودهاند؛ بنابراین اسلام یک دین جهانی و «کَافَّهً لِلنَّاسِ»[۱۳] است که برای سعادت انسان در دنیا و آخرت در نظر گرفته شده است و محدود به اقلیم و جغرافیای خاصی نمیباشد اما به آن معنا نیست که دینْ خود را با بشر و هر اعتقادی تنظیم کند، بلکه این بشر است که باید خود را با دین به عنوان برنامه سعادت هماهنگ نماید. ناگفته پیداست که نتیجهی انسان شمولیِ سازمان حلقه در خوشبینانهترین حالت منجر به یک دین حداقلی میشود که نهایتاً نوعی خدایابیِ منهای شریعت و اَعمال دینی است نه خداشناسی صحیح، چراکه اساساً بر مبنای الهیات سلبی افراطیِ عرفان حلقه، شناخت خداوند در این مکتب ناممکن است.
دوم: نفی هدایت تشریعی
در ادیان الهی سخن از دو گونه هدایت تکوینی و تشریعی برای راهنمایی همگان بهسوی خداوند متعال به میان آمده است که وجود یکی بدون دیگری معنا نداشته و هدایت افراد محقق نمیشود. هدایت تکوینی «همان رسانیدن موجود ناقص به کمال در خور خویش است. خدای سبحان همه موجودات و مخلوقات خود را با هدایت تکوینی عام و «ربوبیّت مطلقه» اداره میکند و هیچ مخلوق و موجودی نیست که از این هدایت گسترده و سفرهی رحمت بیکران محروم باشد».[۱۴]
همچنین هدایت تشریعی «ارائه طریق و رهنمایی و بیان قانون حلال و حرام خداست که در منابع دین، اعم از کتاب، سنّت و عقل بیان شده است. پروردگار متعال قانون سعادتبخش خود را در اختیار انسان قرار میدهد و با امر به فضایل و نهی از رذایل، او را آگاه میسازد تا به انتخاب و اختیار خویش، راهی را برگزیند: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا».[۱۵] هدایت تشریعی از طریق ابلاغ «دین» صورت میپذیرد و دین مجموعه قوانین الهی است که سه بخش اعتقاد، اخلاق و عمل را شامل میشود».[۱۶]
در سازمان حلقه با بیاعتنایی کامل به هدایت تشریعی، نهایتاً به دنبال نوعی خدایابی تجربی با قرار گرفتن در حلقه اتّصال هستند؛ بنابراین میتوان اینگونه استدلال کرد که:
اگر بتوان بدون هدایت تشریعی به عرفان و معنویت دست یافت پس خداوند العیاذ بالله کار عبثی انجام داده است که با ارسال انبیاء الهی و انزال کتابهای آسمانی به دنبال هدایت افراد بوده است. درحالیکه خداوند متعال کار عبث انجام نمیدهد؛ بنابراین محال است بدون هدایت تشریعی بتوان به معنویت و عرفانِ حقیقی دستیافت.
سوم: اشکالات تقسیم اعتقادات به زیربنا و روبنا
ادیان الهی در اصول یکسان و جملگی در سه اصل توحید، نبوت و معاد در یک امتداد و در پی تعمیق این سه رکن بوده و در فروع نیز دستوراتی را مبتنی بر اصول لازم دانستهاند.[۱۷] بنابراین ادیان الهی اصول و فروعی دارند که در کنار هدایت تکوینی و در سایهی عمل به آن منجر به سعادت انسان میشوند؛ اما در ایدهی اعتقادات زیربنایی و روبنایی، ادیان الهی با یک فرو کاهش جدّی در وسعت روبرو شده و روبنا محسوب میشوند و پذیرش شعور کیهانی که مطابق با باور سازمان حلقه همان عنصر سوم ساری در کائنات که در کنار ماده و انرژی است امری زیربنایی محسوب میشود.[۱۸]
در حقیقت بنا بر باور طاهری همهی انسانها با ادیان مختلف و یا حتّی بیدینان به لحاظ تئوری باید به ادراک نظری عنصر سومی که در کائنات جاری است رسیده و سپس به صورت عملی توسط اتصالات جمعی عرفان حلقه آن را لمس و احساس نمایند و اگر درمان شدند و یا تغییرات روحی در خود مشاهده کردند، به وجود صاحب این آگاهی یعنی خداوند نائل آیند، بیآنکه دین و اعتقادات، شرط لازم باشد و یا کوششی به نام خودسازی مطرح باشد.
درواقع و برفرض اینکه حتّی به اینگونه باوری برسند که چنین آگاهی و شعوری، صاحبش خداوند است، آنگاه فقط خداباور میشوند اما منهای شریعت و دین خاص. در حقیقت طاهری پس از تحقق این فرضیه افراد را دعوت به اسلام نمیکند بلکه طرح مذهب اشتراکی را مطرح میکند. ناگفته پیداست که این امر ناکارآمدی دین را در پی داشته و نشان میدهد که مافوق دین، چیزی به نام شعور کیهانی وجود دارد که باید محور مشترک همهی انسانها (اعم از دینداران و بیدینان) قرار بگیرد. درحالیکه خداوند متعال دین را محور قرار داده و همهی سعادت را در دین مطرح کرده است و برای باور به وجود خداوند نیازی به پذیرش نظری و عملی صاحبِ هوشمندی که به گفتهی عرفان حلقه خداوند است نمیباشد.
برای ایمان به خداوند ادلهی عقلی و نقلی فراوانی وجود دارد که نیازی به راه تجربی اتّصال نیست و اساساً اتّصال و یا کرامات حتّی اگر صحیح هم باشند، نشان و گواه صحیحی برای سنجش صحت عرفان نمیباشد.[۱۹]
چهارم: پلورالیسم دینی
پذیرش آنچه طاهری آن را زیربنا و روبنا مینامد، در پذیرش روبنا منجر به پلورالیسم دینی میشود. پلورالیسم اندیشهای است که حقانیت را در انحصار دین خاص نمیداند.
استاد مطهری رضواناللهعلیه در نقد این اندیشه میگوید:
دین حق در هر زمانى یکى بیش نیست و بر همهکس لازم است از آن پیروى کند. این اندیشه که میان برخى از مدعیان روشنفکرى، اخیراً رایج شده است که مىگویند همه ادیان آسمانى از لحاظ اعتبار در همه وقت یکساناند اندیشه نادرستى است. البته صحیح است که میان پیامبران خدا اختلاف و نزاعى وجود ندارد. پیامبران خدا همگى بهسوی یک هدف و یک خدا دعوت مىکنند. آنان نیامدهاند که در میان بشر فرقهها و گروههای متناقضى به وجود آورند. ولى این سخن به این معنى نیست که در هرزمانی چندین دین حق وجود دارد و طبعاً انسان مىتواند در هرزمانی هر دینى را که مىخواهد بپذیرد؛ بر عکس، معناى این سخن این است که انسان باید همه پیامبران را قبول داشته باشد و بداند که پیامبران سابق مبشر پیامبران لاحق خصوصاً خاتم و افضلشان بودهاند و پیامبران لاحق مصدق پیامبران سابق بودهاند؛ پس لازمه ایمان به همه پیامبران این است که در هرزمانی تسلیم شریعت همان پیامبرى باشیم که دوره او است و قهراً لازم است در دوره ختمیه به آخرین دستورهایى که از جانب خدا به وسیله آخرین پیامبر رسیده است عمل کنیم و این، لازمه اسلام، یعنى تسلیم شدن به خدا و پذیرفتن رسالتهای فرستادگان او است.[۲۰]
سپس استاد مطهری رضواناللهعلیه اسلام را حقیقتِ تسلیم میداند و میفرماید:
اگر گفته شود که مراد از اسلام، خصوص دین ما نیست بلکه منظور تسلیم خدا شدن است؛ پاسخ این است که البته اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم است ولى حقیقت تسلیم در هرزمانی شکلى داشته و در این زمان، شکل آن همان دین گرانمایهای است که به دست حضرت خاتمالانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم ظهور یافته است و قهراً کلمه اسلام بر آن منطبق مىگردد و بس. به عبارت دیگر لازمه تسلیم خدا شدن پذیرفتن دستورهاى او است و روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور خدا همان چیزى است که آخرین رسول او آورده است.[۲۱]
بههرتقدیر با وجود دین اسلام که کاملترین دین الهی و مصون از تحریف است دعوت به پذیرش ادیان دیگر به عنوان روبنا معنا ندارد. درحالیکه طاهری گفته بود در روبنا فرقی ندارد که فرد لائیک، ماتریالیست، شیعه و یا… باشد.
پنجم: تأسیس دین جدید
اندیشهی اعتقادات زیربنایی و روبنایی در پلورالیسم متوقف نشده بلکه با قبول پلورالیسم در روبنا، در زیربنا منجر به تأسیس دین بشری جدیدی میشود. این دین اشتراکی جدید که طاهری به اشتباه آن را «مذهب» معرفی میکند اصول و فروعی دارد. اصول آن پذیرش شعور حاکم بر جهان مادی است که با دستیابی به آن، فرد به کمال نائل میآید و فروع آن مطابق با دینِ افرادی که وارد سازمان حلقه میشوند دستورالعملهای ادیان است.
برخی دیگر هم که ملتزم به دین خاصی نیستند نهایتاً بهواسطهی هوشمندی ادعایی طاهری اگر وجود خداوند را بپذیرند، دیگر ملتزم به شریعت خاصی نبوده و صرفاً خداباورانی بدون عمل به دستورات شرعی میشوند.
بههرروی سازمان حلقه مدعی ایجاد یک مکتب «انسان شمول» میباشد و برای اینکه همهی انسانها را در برگیرد، بنیانگذارش از محور بودن دین دست کشیده است و از چیزی به نام مذهب اشتراکی سخن گفته است. وی بر پایهی این باور است که: «در دنیا، میلیاردها انسان اعتقاد دارند که با ما قهرند. باید ما به یک تعریف اشتراکی برسیم…»[۲۲] میخواهد با جایگزین کردن مذهب اشتراکی بهجای دین الهی، همهی محدودیتها را کنار گذاشته تا همگان بتوانند پیرامون محوری به نام شبکهی شعور کیهانی گرد هم آمده و بر سر آن «متفقالقول شده بدون اینکه مهم باشد چه دینی دارند».[۲۳]
برگرفته از: کتاب عرفان واره حلقه، دوره مقدماتی، صص ۸۱- ۹۲ | تحریر درس های انتقادی حجتالاسلام امین شمشیری | به کوشش حسام کلهری
منابع:
- طاهری، محمدعلی؛ عرفان کیهانی (حلقه)؛ چ ۷، قم، اندیشه ماندگار؛۱۳۸۸.
- طاهری، محمدعلی؛ انسان از منظری دیگر؛ چ ۷، تهران، بیژن، ۱۳۸۷.
- طاهری، محمدعلی؛ جزوه آموزشی دوره سوم؛ بیجا، بینا، بیتا.
- طاهری، محمدعلی؛ جزوه آموزشی دوره ششم؛ بیجا، بینا، بیتا.
- طاهری، محمدعلی؛ جزوه آموزشی دوره هفتم؛ بیجا، بینا، بیتا.
- جوادی آملی، عبدالله؛همتایی قرآن و اهلبیت علیهالسلام؛ چ ۱، قم، اسراء، ۱۳۸۹ ش.
- مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار (عدل الهی)؛ ج۱، چ ۸، تهران- قم، صدرا، ۱۳۷۷ ش.
پینوشت:
[۱]. عنوان «مذهب» برای آنچه طاهری عنصر اشتراکی میان همه انسانها میداند اساساً اشتباه است.
[۲]. در باور این سازمان دین و اعتقادات هم اموری تفرقهانگیز هستند.
[۳]. محمدعلی طاهری؛ عرفان کیهانی؛ صص ۵۵ و ۵۶.
[۴]. همان، صص ۷۰ و ۷۱.
[۵]. همان، صص ۵۸ و ۵۹.
[۶]. همان کتاب عرفان کیهانی (حلقه) میباشد.
[۷]. همو، انسان از منظری دیگر؛ ص ۱۳۵.
[۸]. همان، ص ۱۲۹.
[۹]. همو، عرفان کیهانی (حلقه)؛ ص ۱۰۲.
[۱۰]. هرچند به خطا آن را مذهب نامیده است. درحالیکه فراتر از ادیان دیگر است و مذهب اخصّ از دین است.
[۱۱]. همو، دوره سوم؛ صص ۱۴۲ و ۱۴۳.
[۱۲]. محمدعلی طاهری؛ دوره هفتم؛ صص ۱۸۹ و ۱۹۰.
[۱۳]. وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّهً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ؛ و ما تو را جز براى همۀ مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهای الهى) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانى؛ ولى بیشتر مردم نمىدانند! (سبأ: ۲۸).
[۱۴]. عبدالله جوادی آملی؛ همتایی قرآن و اهلبیت علیهمالسلام؛ ص ۷۹.
[۱۵]. انسان: ۳.
[۱۶]. عبدالله جوادی آملی؛ همتایی قرآن و اهل بیت علیهمالسلام؛ ص ۷۹.
[۱۷]. اصول ادیان ثابت و فروع آنان متغیر است.
[۱۸]. ماهیت دقیق شعور کیهانی و اندیشهی هستیشناسی بر اساس سه عنصرِ ماده، انرژی و آگاهی در جلدهای دیگر این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. میتوان گفت طاهری این اندیشه را از مهندس مهدی بازرگان وام گرفته است.
[۱۹]. چنانچه در بخش دوم کتاب و در قسمت نقد روشهای درمانی حلقه گذشت، اتصالهای حلقه و راهِ تجربی مورد پیشنهاد آنان برای خدایابی، تنها نوعی انرژیدرمانی و تلقین است که پیرامون آن به شدیدترین نوع ممکن با یک دستگاه رسانهای قوی تبلیغ میکنند.
[۲۰]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (عدل الهی)؛ ج۱، ص ۲۷۵.
[۲۱]. همان، ج۱، ص ۲۷۷.
[۲۲]. محمدعلی طاهری؛ دوره ششم؛ ص ۱۴۸.
[۲۳]. همو، دوره سوم؛ صص ۱۴۲ و ۱۴۳.