۲. تمثیل‌انگاری به‌جای برهان‌آوری

شایع‌ترین روش در میان مروجان مثبت‌اندیشی بهره‌گیری از تمثیل است. تمثیل به آهن‌ربا، دکل مخابراتی، قانون جاذبه، الکتریسیته و… از مهم‌ترین روش‌های آنان برای همراه ساختن دیگران با خود است.

افکار غالب در ذهن شما یا نگرش شما یک آهن­رباست و قانون این است که هر چیزی مشابه‌اش را به‌طرف خود می‌کشد. درنتیجه نگرش و طرز فکر شما، شرایط مشابهی را به‌سوی شما جذب می‌کند. افکار مغناطیسی هستند و فکر دارای فرکانس است. وقتی شما در حال فکر کردن هستید، در حقیقت مشغول فرستادن افکارتان به کائنات هستید. این افکار مغناطیسی چیزهایی را که دارای فرکانس مشابه با آن‌ها باشد به‌سوی خود جذب می‌کند و هر آنچه به خارج فرستاده‌شده، به منبع برمی‌گردد و این منبع شمایید.[۱]

شما مثل یک دکل مخابراتی انسانی هستید و با افکارتان فرکانس‌هایی را به کائنات ارسال می‌کنید. اگر می‌خواهید چیزی را در زندگی‌تان تغییر دهید، افکارتان را تغییر دهید تا فرکانس ارسالی شما تغییر کند.[۲]

شما قدرتمندترین دکل مخابراتی کائنات هستید این است که شما قدرتی دارید که به‌واسطۀ آن می‌توانید انرژی‌تان را از طریق افکارتان بر روی آنچه می‌خواهید متمرکز کنید و ارتعاشات آنچه را بر آن تمرکز کرده‌اید، تغییر دهید و سپس عین مغناطیسی آن را به‌طرف خود بکشید.[۳]

یکی دیگر از آنان که به نظر می‌رسد توصیف‌ناپذیری و عدم توانایی مروجان مثبت‌اندیشی در تبیین نظریه خود را پذیرفته است، دست به دامان تمثیل به الکتریسیته می‌شود.

باب پراکتر می‌گوید: اگر قانون کشش را درک نمی‌کنید، بدین معنی نیست که نباید آن را بپذیرید. احتمالا شما از الکتریسیته سر درنمی‌آورید، اما از مزایای آن در زندگی برخوردار می‌شوید. من نمی‌دانم الکتریسیته چگونه کار می‌کند، اما این را می‌دانم که شما به کمک الکتریسیته می‌توانید غذای انسان و حتی خود او را نیز بپزید.[۴]

شخص دیگری در تمثیل به قانون جاذبه می‌گوید:

افکار و احساسات شما زندگی‌تان را می‌آفرینند. همیشه همین‌طور بوده است. من به شما قول می‌دهم. همان‌طور که همیشه قانون جاذبه دست‌اندرکار است، قانون کشش نیز هرگز از کار نمی‌ایستد. هرگز امکان ندارد روزی بیاید که شما مثلا ببینید خوک‌ها در هوا مشغول پروازند صرفا چون در آن روز قانون جاذبه فراموش کرده است خوک‌ها را به‌طرف زمین بکشد. به همین ترتیب برای قانون کشش نیز استثنایی وجود ندارد. اگر چیزی به طرفتان می‌آید، خود شما از طریق افکارتان آن را به‌سوی خود کشیده‌اید. قانون کشش همیشه دقیق و بی‌نقص است.[۵]

نقد و بررسی

یکم: ظنی و احتمالی بودن تمثیل

مثبت‌اندیشان در اثبات ادعای خود هیچ­گونه برهانی اقامه نکرده و تنها با استناد به چند تمثیل مغالطی در پی اثبات روش خود برآمده‌اند. منطقیون در تعریف تمثیل آن را سیر از جزئى به جزئى دیگر و میان دو موضوع مشابه دانسته‌اند که حکم یکى از آن­ها معلوم و اعطای چنین حکمی به مورد مجهول، صرفا به استناد شباهت میان دو موضوع است.[۶] به همین خاطر کم‌ارزش‌ترین نوع از روش­های سه­گانه استدلال (تمثیل، استقراء و برهان) محسوب می­شود چراکه صرف مشابهت دو موضوع، موجب یقین به اشتراک حکم آن­ها نمى‌شود و ازاین‌روی تمثیل مفید یقین[۷] نیست و ارزش علمى نداشته و طریقۀ اصحاب جدل محسوب می­شود.

به‌هرتقدیر در تمثیل نمی­توان به‌صرف یک مشابهت، ثبوت محمول برای موضوع را نتیجه­گیری نمود. تنها می­توان تمثیل را در حد یک احتمال و ظنی[۸] دانست نه بیشتر.[۹]

دوم: بی‌اعتباری تمثیل بدون بازگشت به برهان

تمثیل منطقی تنها گمان‌آور است و گمانْ اعتبار نداشته و بیشتر در محاورات عرفی و اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۱۰] مثبت‌اندیشان اگر از تمثیل برای تفهیم مطلب خود استفاده می‌کنند تا آن را به برهان بازنگردانند بی‌اعتبار است. درحالی‌که آنان برای اثبات مدعای خود از هیچ استدلال منطقی و یا دلیل دیگری استفاده نکرده‌ و به‌صرف چند تشبیه آن را قانون و اصل پنداشته‌اند.

ادامه دارد…

برگرفته از کتاب واکاوی جریان مثبت‌اندیشی؛ صص ۹۲-۹۵.

 

پی‌نوشت:

[۱]. راندا برن؛ راز؛ ص ۲۶.

[۲]. همان، ص ۴۰.

[۳]. همان، ص ۱۷۶ و ۱۷۷.

[۴]. راندا برن؛ راز؛ ص ۳۷.

[۵]. همان، ص ۵۱ و ۵۲.

[۶]. التّمثیل و هو إثبات الحکم فى جزئىّ‌ لثبوته فى جزئىّ‌ آخر، لمعنى مشترک بینهما. قطب‌‌الدین‌ شیرازی‌؛ شرح حکمه الاشراق؛ ص ۱۲۵/ حسن بن یوسف حلی؛ الجوهر النضید؛ ص ۱۸۹.

[۷]. فإنه لا یفید الیقین لاحتمال أن یکون الجامع عله فی الأصل خاصه أو یکون مشروطا بشرط‍‌ لم یوجد فی الفرع أو یکون فی الفرع مانع من الحکم. (حسن بن یوسف حلی؛ الجوهر النضید؛ ص ۱۸۹).

[۸]. ر.ک: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار ((منطق – فلسفه)(کلیات علوم اسلامى، ج ۱))؛ ج‏۵، ص ۱۰۷.

[۹]. ر.ک: محمد نصیرالدین طوسی؛ اساس الاقتباس؛ ص ۳۳۶.

[۱۰]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی؛ تسنیم؛ ج ۴۶، ص ۲۰۹.