بزرگنمایی و ارائۀ آمار جانبدارانه
مثبتاندیشان بهجای ارائۀ باورهای خود بهصورت علمی، سعی در بزرگنمایی و عرضه شواهد پیدرپی دارند. با نگاهی به کتابهای این جریان با شواهد بسیار زیادی روبرو میشویم که مدعی نتیجهبخش بودن آموزههای مثبتاندیشی است. برای نمونه در کتاب «عامل جذب» اثر جو ویتالی فصلی به شواهد اختصاص یافته است. در سایر کتب این جریان نیز بخشهایی از کتابها را بیان شواهد در برگرفته است.
در ادامه به برخی از بزرگنماییها و مغالطات آماری در آثار جریان مثبتاندیشی اشاره میشود.
جین. ام. برین از ویسکانسین: با خواندن این کتاب، به یک موفقیت صددرصدی دستیافتم…این کتاب مرا از بند موانع آزاد کرد و چنان شور زندگیای در وجودم گذاشت که سالها تجربهاش نکرده بودم.[۱]
پس از پخش فیلم، نامههای بسیاری دریافت کردیم که همگی حاکی از معجزههایی بود که در زندگی مردم رویداده بود. آنان برای ما مینوشتند که چگونه از درد و افسردگی و مریضی رهایی یافته بودند، چگونه برای اولین بار پس از تصادف موفق به راه رفتن شده بودند، یا چگونه از بستر مرگ رهایی یافته و سلامت خود را بازیافته بودند. هزاران نامۀ دیگر از کسانی دریافت کردیم که با کاربرد این راز موفق شده بودند مبالغ هنگفتی پول و چکهایی نامنتظر از طریق پست به دست بیاورند. خیلیها با استفاده از این راز موفق شدند که به خانۀ رؤیایی، همسر دلخواه، اتومبیل، کار یا ترفیع نائل شوند. بسیاری از حسابهای بانکی شرکتهای بازرگانی، در عرض چندین روز کاملا متحول شد. داستانهای امیدوارکنندهای از خانوادههایی شنیدیم که با استفاده از راز روابط ناهنجارشان را به روابطی کاملا دوستانه و صمیمانه تبدیل کرده بودند.[۲]
جان لیوسی از لسآنجلس: … جو ویتالی در کتاب بازاریابی معنوی، راز تبلیغات مؤثر را آشکار کرده و گفته که انرژی ما در همهچیز، از کارت ویزیت گرفته تا تبلیغات، جاری است. او میگوید که این انرژی بیشتر از طراحی و رنگبندیای که برای محصول در نظر میگیریم، جواب میدهد. این کتاب به شما نشان میدهد که باورِ شخصی شما به محصول و انرژیای که برای خلق آن میگذارید، دو عامل اصلی در تأثیرگذاری تبلیغات بهحساب میآیند.[۳]
شخص دیگری به نام استیفن گیلمن از نیویورک کتاب عامل جذب را حلّال مشکلات دانسته و معرفی میکند.
… در این کتاب، نویسنده بهتفصیل شرح میدهد که چگونه میتوانیم بر این نگرش غالب شویم. این کار خیلی راحتتر از آن چیزی است که تصور میکنید. من خواندن این کتاب را به هر کسی که قصد دارد محصول یا سرویسی را بازاریابی کند، توصیه میکنم.[۴]
ناشناس از آریزونا: … با خواندن این کتاب توانستم از شر خروارها باور و حس منفی که روی دوشم سنگینی میکرد، خلاص شوم.[۵]
راجر هاسکی از نیوجرسی: … پس از پانزده سال مطالعه، کلاس و گوش دادن به نوارهای صوتی موفقیت، تازه فهمیدم که مسیر رسیدن به کامیابی در گرو قانونهای معنوی است. جو چکیدهای از دیدگاه معنوی کارشناسان در رابطه با دستیابی به رؤیاها را به طرز روشن و تأثیرگذاری در این کتاب آورده است.[۶]
نقد و بررسی
یکم: علمی نبودن شیوۀ آماری مثبتاندیشان
آنچه بهعنوان شواهد در کتابهای مثبتاندیشان ارائه میشود کاملا جانبدارانه است. شواهد و آمار زمانی صحیح است که جمعی با تعداد مشخص کتابها و روشهای مذکور را پیگیری نموده و سپس در پایان، نظر آنان بررسی علمی شود؛ اما در کتابهای مثبتاندیشان تنها نظرات طرفداران منعکس شده است که در مقایسه با کسانی که چنین روشهایی را انتخاب کرده و نتیجهای نگرفتهاند میتواند ناچیز باشد. هرچند اینکه عدهای نتیجه نگرفته باشند بهتنهایی دال بر بطلان یک روش نیست اما سخن بر سر آن است که ارائه شواهد باید علمی باشد تا بتوان آن را کاشف از واقع دانست.
دوم: جایگزینی «شواهد استثنایی» با «تکرار شواهد»
تا پیش از اثبات یک مدعا و روش، نمیتوان با ارائه آمار به اثبات آن پرداخت. چنین کاری مخصوصا در جایی که جایگزین استدلال شود، صحیح و علمی نیست. از طرفی دیگر دو مورد از ویژگیهای شبهعلم که تاوریس[۷] در کتاب علم و شبهعلم در روانشناسی به آن پرداخته، عبارت است از اینکه «شبهعلم بر شواهد استثنایی تکیه دارد تا شواهد قابل تکرار» و «تمرکز شبهعلم بیشتر روی تاییدات است، نه خطاها و نقدها (به خلاف علم)».[۸]
سراسر آثار جریان مثبتاندیشی مشحون از شواهد و آمارهایی است که این خردهفرهنگ را به نوعی تأیید مینماید تا مخاطب در انتخاب آن تحت تأثیر چنین تبلیغاتی قرار گیرد.
سوم: مسدود بودن راه سنجش
گزارشهای یکجانبه، راه سنجشِ سخنان اشخاصی که مدعی نتیجهگیریِ مطلوب از شیوهها و کتب مثبتاندیشی هستند را مسدود ساخته است. برای بررسی واقعی بودن این ادعاها گزینهای وجود نداشته و تلاش در این رابطه بینتیجه است. تنها زمانی میتوان از شیوۀ آماری و تجاربِ گزارششده به نتایج علمی دست یافت که از افراد بدون پیشفرض نسبت به آموزههای این جریان استفاده نمود و یا تکرار شواهد مکرر و پی درپی حاکی از واقعی بودن این شیوه باشد.
چهارم: مغالطه بزرگنمایی[۹]
ارائۀ شواهد و آمار برای نتیجهبخش بودن یک آزمایش امری کاملا مرسوم است اما در بیان شواهد لازم است از ارتکاب مغالطۀ بزرگنمایی پرهیز نمود. توضیح مطلب آن است که در علم منطق یکی از مغالطات، بزرگنمایی است. گاهی افراد به دلیل اغراض و اهداف شخصی و برای رسیدن به مطلوبِ خود در بازگوکردن یک خبر یا نتیجۀ یک آزمایش اقدام به غلو و برجستهسازی میکنند. متأسفانه در سراسر آثار جریان مثبتاندیشی این مغالطه دیده میشود.
ادامه دارد…
برگرفته از کتاب واکاوی جریان مثبتاندیشی؛ صص ۹۶-۱۰۰.
پینوشت:
[۱]. جو ویتالی؛ عامل جذب؛ ص ۲۴.
[۲]. راندا برن؛ راز؛ صص ۱۷-۱۳.
[۳]. جو ویتالی؛ عامل جذب؛ ص ۲۵.
[۴]. همان، ص ۲۵.
[۵]. همان، ص ۲۶.
[۶]. جو ویتالی؛ عامل جذب؛ ص ۲۶.
[۷]. Tavris.
[۸]. مهدی گلشنی؛ علم و شبه علم؛ ص ۲۳.
[۹]. magnifying.