تکرار مدعیات و تبلیغات رسانهای
از آنجاییکه جریان مثبتاندیشی از بیان تعریفهای دقیق علمی عاجز، بل گریزان است و از سوی دیگر همراه سازی جامعه برایش خیلی مهم بوده و حیات آنان به این همراهی وابسته است، سعی میکنند خلأ غیرعلمی بودنِ روشهای خود و شبهعلمی بودن آن را با ایجاد جریانهای متعدد و نو به نو پوشش دهد. درحالیکه واقعیت آن است که همۀ شاخههای این جریان یکسخن را میگویند و فقط نام آنها تغییر یافته است. اگر یک روز از کشش صحبت میکنند روز دیگر از جذب و مدتی بعد از ارتعاش و سپس از نیروی خیال، تجلی در لحظه حال و…بههرحال جعل اصطلاحات و تکرار یک سخن با اصطلاحات متعدد از شیوههای این جریان است.
اکنون به چند نمونه جعل اصطلاح جدید و غیرعلمی و تکرار سخنان با بیانی جدید اشاره میشود. در متن زیر کلیدواژه تجلی به کار گرفته شده است.
تجلی چیست؟ تجلی توانایی جذب، خلق و تغییر دیدگاه شما بهسوی واقعیت است. صرفا با این واقعیت که همهچیز از خودتان شروع میشود، میتوانید صحبت کنید، فکر کنید، احساس کنید و هر چیزی را در وجودتان بیافرینید. شما یک موجود قدرتمند هستید و ذهن قدرتمندی دارید. شما قادر به آفرینش هر واقعیتی هستید که خودتان میخواهید. تنها موانعی که برای به واقعیت رساندن رؤیاهایتان وجود دارند، محدود بودن باورها و تصورات شماست و همچنین عدم درک آنچه قادر به انجام دادن آن هستید. این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا در حد امکان و بهطور واضح از طریق آموزش به قدرت درونی خود پی ببرید. به شما میآموزد که چگونه قدرتهای درونتان را بهسوی آفرینش واقعیتهایی که میخواهید، هدایت کنید. تجلی، موضوع چندان پیچیدهای نیست. همینکه یاد بگیرید موانع را از سر راهتان بردارید، تمام موفقیتها بیدردسر وارد زندگیتان خواهند شد.[۱]
از بیان واژگان متعدد پرهیز میکنیم اما در کتب مثبتاندیشی اعتراف خودشان به حرفهای مشترک دیده میشود:
کتابهای زیادی در حوزه قدرتمند شدن خواندهام و همگیشان یک حرف مشترک داشتند؛ اینکه باور داشتن چیزی بسیار مهمتر از تجربه کردن آن است.[۲]
نقد و بررسی
یکم: مغالطه تکرار مدعا
در آثار جریان مثبتاندیشی بهجای اقامه دلیل و برهان به فراوانی با تکرار ادعاها مواجه هستیم. آنان برای پویا و زنده نگهداشتن آموزههای خود، دائما از واژگان و اسامی جدیدی استفاده مینمایند. درحالیکه همه روشهای آنها در باطن یکی بوده و تنها در اسم تغییر میکنند و حرف جدید و یا تعریف جدیدی ارائه نمیدهند و ادعاهای گذشته مدام تکرار میشود و تبدیل به مغالطه تکرار شده است.
دوم: آثار روانی تکرار و تبلیغات
از نظر منطقی شکی نیست که تکرار مدعا، هرگز جانشین دلیل و برهان برای آن نخواهد شد؛ اما باید اعتراف کرد که تکرار آن از نظر روانی چند اثر دارد که در روانشناسی تبلیغات (propaganda) از آن سخن میگویند و بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از آثار تکرار و تبلیغ یکچیز، این است که وقتی کسی مورد بمباران تبلیغاتی قرار میگیرد بهتدریج، این احساس در او پیدا میشود که گویا دلیل این مدعا در جای دیگری عرضهشده و مقبول هم واقعشده است. اثر دیگر تکرار و تبلیغ، تداعی معانی است که بهویژه در تبلیغات کالاهای تجاری به آن توجه میشود.
مقصود از تداعی معانی، این است که اگر کالاهای مصرفی مورد تبلیغ واقع شوند، هنگام خرید، بهویژه در سیستم فروشگاههای بزرگ و سوپرمارکتها که کالاهای مشابه تولید کارخانجات مختلف هستند، در یک مکان قرار میگیرند، ناخودآگاه دست ما بهسوی کالایی میرود که بیشتر تبلیغ آن را شنیده و یا دیدهایم؛ مثلا خمیردندان فلان، دندانها را سفید، دهان را خوشبو و لثهها را محکم میکند. طبعا در این شرایط روانی، کالایی که هرگز نام آن را نشنیدهایم مورد انتخاب ما واقع نخواهد شد، گرچه ممکن است آن کالا از کیفیت بهتری برخوردار باشد.[۳]
بهرهگیری از فنون یکدقیقهای و تکنیکهای انگیزشی
مثبتاندیشی و آنچه امروزه در ذیل روانشناسی زرد شناخته میشود، بیشتر در قالب سخنرانیها و سمینارهای آموزشی برای عموم افراد ارائه میشود. قشر عادی جامعه، اغلب به دنبال کسانی هستند که به آنها تکیه نمایند و مطابق تجارب و موفقیتهای آنها حرکت کنند. این مسئله مخصوصا آنجایی بیشتر نمود مییابد که فردْ دانش و نقطۀ اتکایی نداشته و دائما گوش به دهان دیگران برای سخنان انگیزشی و مثبت باشد.
بههرحال یکی از شیوههای این جریان که جایگزین اقامۀ دلیل و برهان شده است بهرهگیری از فنون یکدقیقهای و تکنیکهای انگیزشی است. شواهد بسیاری در این زمینه در ویدئوهای کلاسهای مثبتاندیشی غربی و داخلی قابلمشاهده است. برخی جملات مثبتانگیزشی این جریان عبارت است از:
من یک نابغه هستم و از نبوغ خود استفاده میکنم. من واقعا انسان بینظیری هستم. من همواره در هر کاری موفق و پیروز میشوم. من به خود افتخار میکنم. من انسانی مقتدر، خلاق و دوستداشتنی هستم. من سزاوار بهترینها هستم. من یک برنده بزرگ هستم. ثروت و معنویت به سوی من همواره روان است و من هرچه بخواهم خلق میکنم.[۴]
نقد و بررسی
یکم: اقناعی نبودن روشهای انگیزشی
استفاده از عبارات و تکنیکهای انگیزشی میتواند بهصورت موقت برای افرادی که راه اعتمادبهنفس را انتخاب کردهاند مفید باشد؛ اما هیچگاه استفاده از چنین فنون و روشهایی نمیتواند جای اقناع و دلیل را گرفته و یا روشی همیشگی برای فعالیتهای زندگی و جایگزین تعقل و اندیشه باشد. در حقیقت ایراد بر جریان مثبتاندیشی آن است که بهجای اثبات شیوه خود به ارائه راهکارهای موقتی و همراه سازی عموم افراد از راه احساسات آنان اقدام کرده است.
دوم: آسیبهای روانشناسی زرد و فنون یکدقیقهای
استفاده از جملات انگیزشی بهجای برهان و جایگزین شدن برای استدلال و روش علمی مطلوب نبوده و امروزه به روانشناسی زرد شناخته میشود. «روانشناسی زرد ممکن است نظر مخاطب را به خود جلب کند اما چون محتوای عمیق و حسابشدهای نیست ممکن است اثر معکوس دهد. بهخصوص اینکه در بسیاری موارد شاهدِ بازی با کلمات از سوی افرادی هستیم که حتی مدرک و تحصیلاتی در زمینهٔ روانشناسی ندارند. این مدل از روانشناسی بهاینعلت که از تحلیل سطوح پیچیده شخصیت عاجز است، تنها به انگشت زدن و ناخنک زدن به مفاهیم پیشپاافتادۀ روانشناسی و نظریات مطرح اکتفا میکند و برای افرادی که سالهاست درگیر برونرفت از مشکلاتشان هستند و راهی پیدا نمیکنند یا آدمهایی که سالهاست درون سیاهچاله ذهنیشان اسیرشدهاند، راهکارهای یکدقیقهای ارائه میکند».[۵]
برگرفته از کتاب واکاوی جریان مثبتاندیشی؛ صص ۱۱۵-۱۱۱.
پینوشت:
[۱]. آیدل احمد؛ همین لحظه جذب کن؛ ص ۱۹.
[۲]. همان، ص ۴۰.
[۳]. علیاصغر خندان؛ مغالطات؛ ص ۱۳۸.
[۴]. علیرضا آزمندیان؛ تکنولوژی فکر؛ ص ۹۷ و ۹۸.
[۵]. پایگاه خبری تحلیلی هاژه؛ روانشناسی زرد دکانی برای کسب سود از رنج دیگران.