خداشناسی

آنچه در این فصل از کتاب بیان گشته، مطالبی اجمالی پیرامون توحید ذاتی و صفاتی در تشکیلات حلقه است. در عرفان واره کیهانی در همه اقسام توحید انحرافات مهمی وجود دارد که جلد سوم این اثر به‌صورت کامل­تر در رابطه با توحید و مراتب مختلف آن مطالبی ذکر شده است.

  1. اهمیت توحید

خداشناسی و توحید اساس ادیان الهی و مهم‌ترین شاخصه برای سنجش ادعاهای مدعیان معنویت است. به‌گونه‌ای که همه‌ی آموزه‌های دیگر آن­ها را با محوریت باورهای توحیدی‌شان باید موردبررسی قرار داد.

باری اهمیت توحید به‌قدری است که دعوت همه‌ی پیامبران الهی به معرفت و پرستش خداوند بوده است.

وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ؛ ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که: «معبودى جز من نیست؛ پس تنها مرا پرستش کنید».[۱]

همچنین معرفت به خداوند، از دیدگاه ائمه معصومین‌علیهم‌السلام برترین دانش‌ها و بالاترین معارف دانسته‌ شده است.

الإمام الرضاعلیه‌السلام: جاءَ رَجُلٌ إِلى رَسولِ اللّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم، وقالَ: ما رَأسُ العِلمِ؟ قالَ: مَعرِفَهُ اللّهِ حَقَّ مَعرِفَتِهِ؛ امام رضاعلیه‌السلام: مردى نزد پیامبر خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم آمد و پرسید: قلّه دانش چیست؟ فرمود: «معرفت خدا، آن‌چنان‌که بایسته است».[۲]

از امام علی‌علیه‌السلام نیز نقل شده است:

مَعرِفَهُ اللّهِ سُبحانَهُ أَعلَى المَعارِفِ؛ معرفت خداى سبحان، بالاترین معرفت است.[۳]

بنابراین ازآنجایی‌که عرفان واره حلقه خود را یک مرام توحیدی ناب[۴] می‌داند، لازم است دیدگاه‌هایش در رابطه با توحید مورد ارزیابی قرار گیرد.

  1. امکان خداشناسی

در مکتب شیعه و نیز در عرفان اسلامی شناخت خداوند امری ممکن و در سطوح و مراتبی قابل دست‌یابی است. در تشکیلات حلقه، امکان خداشناسی بسیار محدود و بیشتر از گونه‌ای خدایابی حسی سخن گفته می‌شود. ازآنجایی‌که در عرفان واره حلقه افرادِ بدون دین هم می‌توانند حضور یافته و عضو تشکیلات شوند بنابراین قدم اول آنان تلاش در جهت اثبات خداوند بر اساس روش حسیِ اتصال است.

آنان به نحو کلی پذیرفته‌اند که هستی خالقی دارد اما هرگونه شناخت از خداوند، از طریق صفات الهی را غیرممکن می‌دانند. طاهری تنها راهی که برای خدایابی پیشنهاد می‌دهد شناخت شبکه‌ی شعور کیهانی به‌جای خداوند است. با توضیحاتی که در ادامه در رابطه با مراتب توحید خواهد آمد، انحرافات عرفان واره حلقه در این ساحت مهم مشخص می­شود.

  1. مراتب توحید

باور به وجود خداوند، باورمندان را از صف منکران او جدا می‌سازد اما این‌گونه نیست که قائلین به وجود خدا همگی در یک‌مرتبه از اعتقاد و شناخت نسبت به او باشند. دلیل این مطلب آن است که بیشترین اختلافات در بحث‌های اسماء، صفات و افعال الهی است که باعث پیدایش ادیان و فرقه‌های مختلف شده است.[۵]

مباحث توحید در یک نگاه کلی به توحید نظری و توحید عملی قابل تقسیم‌بندی می‌باشد.

توحید نظری نیز به سه قسم توحید در ذات، توحید در صفات و توحید در افعال قابل دسته‌بندی است. توحید عملی نیز به توحید در عبادت، استعانت، محبت، توکل، دعا و برخی اقسام دیگر شناخته می‌شود.[۶]

۳.۱. توحید ذاتی

اولین مرتبه از مباحث نظری توحید را به ذات الهی باید اختصاص داد. در توحید ذاتی سخن بر سر آن است که در ذات خداوند ترکیب و تعدّد راه ندارد؛ یعنی ترکیب درون‌ذاتی و نیز کثرت برون‌ذاتی برای خداوند محال است.[۷]

در دین مبین اسلام و نیز در عرفان اسلامی امکان شناخت خداوند از طریق کنه ذات کاملاً غیرممکن است. حتّی انبیا و اولیای الهی[۸] هم در این ساحت هیچ راهی به بارگاه الهی نداشته و امکان شناخت خداوند از طریق کنه ذات کاملاً مسدود است.[۹]

عرفان حلقه هم شناخت خداوند از طریق ذات الهی را غیرممکن دانسته است اما کج‌اندیشی این عرفان واره در آنجاست که ذات خداوند را بسیط ندانسته و آن را مرکب پنداشته است.

طاهری در کتاب انسان و معرفت در تلاش برای اثبات اینکه در قیامت هیچ انسانی در جهنم باقی نمی‌ماند عباراتی نگاشته است که حکایت از مرکب­انگاری ذات الهی دارد. او پنداشته است که اگر فرد در جهنم باقی بماند، روح‌الله (من ثابت) او در جهنم حبس و سوخته می‌شود. به‌هرروی در باور او روح آدمی بخشی از وجود خداوند بوده و بدین‌سان خلود محال است.

بازگشت به‌سوی خداوند، بازگشتی همگانی است و کسی نیست که در این بازگشت، متوقف شود. در غیر این صورت، طرح الهی برای خلق آدم، طرح عبثی بود که به تباهی بخشی از وجود او (گروهی از انسان‌ها) منتهی می­شد. هر یک از انسان‌هایی که در جهنم قرار می‌گیرند، دارای دو بخش «من ثابت» و «من متحرک» هستند که اولی همان «روح‌الله» است. باقی ماندن در جهنم، به معنای جهنمی بودن «روح‌الله» و سوختن آن می‌باشد و چنین اتفاقی محال است؛ بنابراین باقی ماندن در جهنم، فقط تا حذف لایه میان بخش «من ثابت» و «من متحرک» و تزویج آن‌ها ادامه دارد. اگر کثرت، از دل وحدت بیرون آید و هنگام بازگشت به آن، بخشی از وجود خود را از دست بدهد، این نتیجه به دست می‌آید که وحدت، اصلاً وحدت نبوده و مقداری ناخالصی داشته که باید طی فرآیندی از آن جدا می‌شده است. به‌بیان‌دیگر، درصورتی‌که دور شدن ما تجلیات الهی از مبدأ خود (الله) و حرکتمان در چرخه جهان دوقطبی، به بازگشت همه­ی ما ختم نشود و عده­ای در مسیر جدا شوند، این نتیجه به دست می‌آید که خداوند، با قرار دادن جهنم جاویدان در یکی از مقاطع چرخه، این رفت و بازگشت را طوری طراحی کرده است که باعث جدا شدن عده‌ای و زدوده شدن ناخالصی از خودش شود. با همین بررسی ساده معلوم می‌شود، همان‌طور که ناخالصی داشتن خداوند محال است، باقی ماندن در جهنم نیز محال است.[۱۰]

همچنین در برخی از نشریه‌های تشکیلات حلقه میان خالق و مخلوق گونه‌ای از جزء و کل انگاری تصور شده است. برای نمونه در ویژه‌نامه آشنایی با دوست این‌گونه آمده است:

در عرفان حلقه که عرفانی است ایرانی و خدامحور، واژه‌ی حلقه به‌منظور تبادر بهتر مفهوم، به‌کاربرده شده است؛ و مفهومی از ایجاد اتصال بین جزء و کل که به‌تبع آن، استفاده‌ی عملی از تسهیلات رحمانیت عام الهی، در جهت درمان در ابعاد گوناگون و ارتقاء کیفیت وجودی و ارزش‌های آسمانی و والای انسانی است را میسر می‌نماید.[۱۱]

همه این‌ها در حالی است که مطابق با توحید ذاتی خداوند متعال ذات بسیطی است که هیچ‌گونه ترکیب و تعدّدی در او راه نداشته و عدم بساطت ذات الهی منجر به راه‌یابی نقص در اوست. انحرافات عرفان واره حلقه در بخش­های دیگر مرتبط با توحید ذاتی همچون وحدت شخصیه وجود، اتحاد، وحدت حقیقی و عددی و… در جلد سوم این اثر آمده است.

برگرفته از: کتاب عرفان واره حلقه، دوره تکمیلی، صص ۱۵۳- ۱۵۸.

 

منابع
  • قرآن کریم
  1. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد؛ غررالحکم و درر الکلم؛ چ ۲، قم، دار الکتاب الإسلامی‏، ۱۴۱۰ ق.
  2. جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن؛ چ ۱، قم، اسراء، ۱۳۸۳ ش.
  3. خ‍ن‍دان‌، ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر؛ مغالطات؛ چ ۹، قم: موسسه بوستان کتاب‏‫، ۱۳۹۲ش.
  4. سبحانی تبریزی، جعفر؛ الإلهیات على هدى الکتاب و السنه و العقل؛ ج ‏۴، چ ۳، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیه، ۱۴۱۲ ق‏.
  5. سبحانی تبریزی، جعفر؛ العقیده الإسلامیه؛ چ ۳، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیه، ۱۳۸۶ ش.
  6. شعیری، تاج‌الدین‌ محمدبن‌ محمد؛ جامع الأخبار؛ چ ۱، قم، حضرت عباس؟ع؟، ۱۳۹۲ ش.
  7. طاهری، محمدعلی؛ آشنایی با دوست (ویژه‌نامه)؛ چ ۲، بی‌جا، عرفان حلقه، بی‌تا.
  8. طاهری، محمدعلی؛ انسان و معرفت؛ چ ۱، ارمنستان، گریگور تاتواتسی،۲۰۱۱ م.
  9. طاهری، محمدعلی؛ دفاعیات ۹۶؛ بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۹۶ش.
  10. قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم؛ چ ۱، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۵ ش.
  11. لیثی‌واسطی، علی‌بن‌محمد؛ عیون‌الحکم والمواعظ و ذخیره‌المتعظ و الواعظ؛ ۲ ج، چ ۱، تهران: موسسه‌البعثه، ۱۳۸۷ ش.
  12. مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی؛ بحار الأنوار(ط-بیروت)؛ ج ۳، چ ۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۰۳ ق.
  13. محمدى ری‌شهری، محمد؛ دانشنامه عقاید اسلامى؛ ج‏۴، چ ۲، قم، موسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۶ ش.
  14. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار (جهان‌بینی توحیدی)؛ ج ۲، چ ۷، تهران، صدرا، ۱۳۸۴ ش.

 

پی‌نوشت

[۱]. انبیاء: ۲۵.

[۲]. تاج‌الدین محمد شعیری؛ جامع الأخبار؛ ص ۳۶، ح ۱۷/ محمدباقر مجلسی؛ بحار الأنوار؛ ج،۳ ص ۱۴، ح ۳۶/ محمد محمدى ری‌شهری؛ دانشنامه عقاید اسلامى؛ ج‏۴؛ ص ۱۶.

[۳]. ابوالفتح آمِدی؛ غررالحکم؛ ح ۹۸۶۴/ ابوالحسن، على بن ابى نزال لیثى واسطى؛ عیون الحکم والمواعظ؛ ص ۴۸۶، ح ۸۹۸۹/ محمد محمدى ری‌شهری؛ دانشنامه عقاید اسلامى؛ ج‏۴؛ ص۱۶.

[۴]. محمدعلی طاهری؛ دفاعیات ۹۶، ص ۲۳.

[۵]. آیت‌الله سبحانی در این مورد نوشته است: الاختلاف فی هذه المسائل هو الحجر الأساس لظهور الدیانات و المذاهب فی المجتمع الإنسانی العالمی. (جعفر سبحانی؛ الإلهیات على هدى الکتاب و السنه و العقل؛ ج‏۱، ص ۸۱).

[۶]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی؛ توحید در قرآن؛ صص ۲۰۱ و ۵۱۰ / مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (جهان‌بینی توحیدی)؛ ج ۲، ص ۹۹ / همو، ج‏۲۶؛ ص ۹۷.

[۷]. إنّ أول مرتبه من مراتب التوحید هو التوحید الذاتی و للتوحید الذاتی معنیان: ألف: إنّ اللَّه واحدٌ، لا مثیل له و لا نظیر و لا شبیهَ و لا عدیل. ب: إن الذات الإلهیّه المقدّسه ذاتٌ بسیطهٌ لا کثره فیها و لا ترکّب. جعفر سبحانی؛ العقیده الإسلامیه؛ ص ۴۵/ مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (جهان‌بینی توحیدی)؛ ج ۲، ص ۱۰۱.

[۸]. و أما الذات الإلهیه فحار فیها جمیع الأنبیاء و الأولیاء، کما قال؟ص؟: «ما عرفناک حق معرفتک» و «ما عبدناک حق عبادتک». (داود قیصرى؛ شرح فصوص الحکم؛ ص ۳۴۶).

[۹]. دلایل این مسئله آن است که انسان موجودی محدود است و نمی‌تواند خداوند را که نامحدود است را به کنه ذات شناخته و احاطه یابد. قرآن چنین استدلالی را تائید می‌­فرماید: «لاَ یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً؛ آن‌ها به او احاطه ندارند!». طه: ۱۱۰.

[۱۰]. محمدعلی طاهری؛ انسان و معرفت؛ صص ۲۵۸ و ۲۵۹.

[۱۱]. همو، آشنایی با دوست؛ ص ۴.