استعانت از اولیاء الهی

در عرفان واره حلقه پیرامون توحید در استعانت همسویی‌هایی با وهابیت دیده می‌شود. رد استعانت و کمک خواستن از اولیاء الهی در این تشکیلات به بهانه‌ی حفظ توحید است؛ بنابراین لازم است ابتدا پیرامون جواز استعانت از راهنمایان دینی از منظر عالمان شیعه نکاتی بیان شود، سپس دیدگاه‌های بنیان‌گذار تشکیلات حلقه را مطرح و نهایتاً مورد ارزیابی قرار دهیم.

کلمه «استعانت» در لغت از ماده «عون» و به معنای یاری خواستن آمده است.[۱] و در اصطلاح کلامی «توحید در استعانت‏، یعنى تنها از او کمک خواستن و تنها از او استمداد کردن و تنها به او اعتماد کردن».[۲]

انسان موحد آن‌چنانی که جز خدای یکتا را پرستش نمی‌کند، در حیات دنیوی و اخروی خود نیز جز او از هیچ‌کس طلب یاری نمی‌کند. از همین روست که خداوند سبحان توحید در استعانت را بر توحید در عبادت عطف کرده و به مسلمان امر می‌کند که هر روز و هر شب در نمازهاى پنج‌گانه‌اش بگوید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»[۳]. جدا کردن عبادت و استعانت از یکدیگر و استعانت از غیر خداوند خلاف قرآن کریم است. پس مسلمان جز خدا را نمى‌‏پرستد و جز از او طلب یارى نمی‌کند.[۴]

جواز استعانت از غیر خداوند بدون نگاه استقلالی

سؤالی که در اینجا مرتبط با عرفان واره حلقه مطرح می‌شود آن است که با تعریفی که از توحید در استعانت بیان شد آیا کمک و استعانت از غیر خداوند جایز است؟

پاسخ آن است که میان توحید در استعانت با استمداد از مخلوقات الهی تا زمانی که آن­ها را مستقل از خداوند متعال ندانیم منافاتی وجود ندارد؛ بنابراین آنچه موجب شرک است نگاه استقلالی و عرضی و بریده‌­ی از خداوند به راهنمایان الهی می­باشد.

انبیاء و ائمه اطهارعلیهم‌السلام انسان­های کامل و فانی فی الله هستند که به اذن الهی قادر به تصرف در کائنات و مادون خود می‌­باشند؛ بنابراین آن‌چنانی که بزرگان تأکید کرده‌اند «دستور اطاعت از رسولان الهی و اولوا الأمر با توحید عبادی و «معبود بالذات» بودن خدای سبحان منافاتی ندارد».[۵] و «این‌طور نیست که هرگونه کمک‌‏گیرى از غیر و اعتماد به غیر قبیح باشد».[۶]

برگرفته از کتاب عرفان‌واره‌ی حلقه دوره‌ی تکمیلی؛ ص ۱۷۴و۱۷۵.

 

پی‌نوشت:

[۱]. سید علی‌اکبر قرشی؛ قاموس قرآن؛ ج‌۵، ص ۷۰/ حسین راغب اصفهانی؛ مفردات ألفاظ القرآن؛ ص ۵۹۸.

[۲]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (آشنایی با قرآن ۱- ۵)؛ ج‏۲۶، ص ۱۰۷.

[۳]. فاتحه: ۵.

[۴]. رک: جعفر سبحانی؛ دلیل المرشدین إلی الحق الیقین؛ ص ۷۳.

[۵]. عبدالله جوادی آملی؛ هدایت در قرآن؛ ص ۷۵.

[۶]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (آشنایی با قرآن ۱- ۵)؛ ج‏۲۶، ص ۱۰۷.