آسیب‌شناسی دین‌پژوهی تجربی

۱.درآمد

آنچه در این مقاله خواهد آمد آسیب‌شناسی دین‌پژوهی، ناظر بر اندیشه‌های مهندس مهدی بازرگان و محمدعلی طاهری به‌صورت کلی است. مناسب با سطح و حجم کتاب مواردی به‌صورت خلاصه در این قسمت تقدیم محضر خوانده گرامی می‌­شود. بررسی و تفصیل بیشتر در اثری مستقل ذکر شده است.[۱] چنانچه گفته شد پیشینه این نگاه در آثار فروغی و بازرگان قابل‌پیگیری است. استاد مطهری رضوان‌الله‌تعالی‌علیه یکی از عالمانی است که با این رویکرد به تقابل پرداخته است.

استاد مطهری به‌رغم دوستی نزدیکی که با مهندس بازرگان داشت، از انتقاد آشکارا نسبت به اندیشه‌های علم­‌گرایانه­‌ی بازرگان خودداری نمی‌کرد. وی در پاورقی‌های جلد پنجم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم انتقادات تندی را نسبت به کتاب راه طی شده مهندس بازرگان مطرح کرده راه وی را در شناخت توحید «بی‌راهه» می‌خواند.[۲]

کمی بعد آیت‌الله مصباح یزدی نیز خطرات این‌گونه از دین‌پژوهی را متذکر می‌شود:

این همان نگاهی است که کمی قبل از انقلاب اسلامی، دامن‌گیر بسیاری از نواندیشان مسلمان نیز شده بود و تحت تأثیر مدرنیته، تفسیری تجربی از دین، مخصوصاً قرآن ارائه می‌دادند و چنین می‌پنداشتند که «روش تحقیقی که قرآن کریم برای حلّ همه‌ی مسائل، ارائه می‌‏دهد همان روش تجربی و تحقّقی (پوزیتویستی) است و حتّی مسائل خداشناسی و فقه و اخلاق را هم باید با همین روش، بررسی کرد!… بسیار جای تأسف است که کسانی به نام مسلمان و آشنا با قرآن چنین انحرافات و انحطاط‌های فکری را به قرآن کریم نسبت دهند و آن را مایه‌ی افتخار اسلام و دانشمندان مسلمان، قلمداد کنند».[۳]

۲.نقد و بررسی

یکم: جهان‌بینی علمی تکیه‌گاهی نامطمئن

هرچند که آموزه‌‎­های دینی صحیح هرگز با علم ناسازگار نیست اما جهان‌بینی علمی که در قرون اخیر تکیه‌بر داده‌­های حسی و تجربی دارد به‌تنهایی نمی‌­تواند گرانیگاه مطمئنی برای باورهای دینی واقع شود. استاد مطهری رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در این رابطه می‌گوید:

نارسایى جهان‏‌بینى علمى ازنظر تکیه‏‌گاه بودن براى یک ایدئولوژى این است که علم از جنبه نظرى، یعنى از جنبه ارائه واقعیت آن‏چنان‏‌که هست و ازنظر جلب ایمان به چگونگى واقعیت هستى، متزلزل و ناپایدار است. چهره جهان از یک دیدگاه علمى روزبه‌روز تغییر مى‌‏کند، زیرا علم بر فرضیّه و آزمون مبتنى است نه بر اصول بدیهى اوّلى عقلى. فرضیّه و آزمون ارزش موقّت دارد، به همین جهت جهان‌‏بینى علمى یک جهان‌‏بینى متزلزل و بى‏‌ثبات است و نمى‏‌تواند پایگاه ایمان واقع شود. ایمان پایگاه و تکیه‏‌گاهى محکم‌‏تر و تزلزل‌‏ناپذیرتر، بلکه تکیه‌‏گاهى که رنگ جاودانگى داشته باشد مى‏‌طلبد.[۴]

دوم: احتمال، رهاوردِ فرضیه

بسیاری از مطالبی که امروزه توسط مدعیان علم، در راستای تطبیق و تفسیر آموزه‌های دینی مورداستفاده قرار می‌گیرد، از جنبه‌ی فرضیه پا فراتر نگذاشته و به مرز اثبات و قطعیت نرسیده ‌است؛ بنابراین «فرضیه‌های غیر یقینی دانش تجربی پیامی جز احتمال ندارد؛ یعنی، نه می‌‏توان مضمون دلیل غیر یقینی منقول را بر ره‌‏آورد مسلّم علم تجربی تحمیل کرد و نه می‏‌توان فرضیه غیر یقینی دانش تجربی را بر ظاهر قرآن و روایت تحمیل کرد».[۵]

و فرق فرضیه با قضیه بدیهی در آن است که «فرضیه زیربنای مقطعی و موقّتی بسیاری از مسائل تجربی است؛ ولی قضیه بدیهی جزو علوم متعارف است. مخالفت با قضیه بدیهی جایز نیست؛ ولی ردّ فرضیه کاری علمی و ممکن است، چون فرضیه برای حل مشکل، کاربرد عملی دارد؛ اما خودش مشکوک است و مبتنی بر تردید؛ برخلاف قضیّه بدیهی که یقینی است».[۶] به‌بیان‌دیگر: «تنها علم یا علمی است که می‌تواند حجت شرعی و منبع معرفتی دین باشد؛ نه هر فرضیه‌­ای که عالم و دانشمندی آن را ساخته‌وپرداخته است. مطلبی که مفید قطع یا طمأنینه باشد معارض با دین نیست و در درون مرزهای معرفت دینی جای می‌گیرد. حال‌آنکه فرضیه، علم نیست، زیرا نه مبرهن است و نه مایه فراهم آمدن طمأنینه و اعتقاد عقلایی. به تعبیر علامه طباطبایی قدس سره فرضیه، حکم پای ثابت و آرام پرگار را دارد که آن را مستقر می‌کنیم تا بتوانیم پای دیگر پرگار را به حرکت درآوریم. فرضیه را بنا می‌نهند تا بتوانند قدم‌های بعدی را بردارند و احیاناً به علم برسند. فرضیه ازآن‌جهت که فرضیه است علم نیست.

فرضیه‌های علمی تا وقتی به حدّ قطع یا طمأنینه نرسیده و مفید یقین یا اطمینان عقلایی نشده‌اند نه علم مصطلح‌اند و نه حجت شرعی و معتبر دینی، بنابراین نه معارض دین‌اند و نه معارض نقل، ازاین‌رو کلّیه دیدگاه­هایی که در فلسفه علم ارزش قضایای علمی را نازل می‌دانند و برای علوم تجربی در واقع‌نمایی و ارائه معرفت عینی و معتبر، شأنی قائل نیستند، مؤید عدم تعارض علم و دین‌اند، زیرا از نگاه آنان یافته‌های دانشمندان علوم طبیعی و تجربی از سنخ معرفت و علم نیست، چون حکایت قابل‌اعتمادی از واقع ندارند، بنابراین در قبال دین ساکت‌اند نه ناطق و سکوت عدم احتجاج است نه احتجاج بر عدم».[۷]

سوم: سوق دادن افراد به مادی‌گری

گرایش به مادی­‌گری از لوازم تفسیر دین بر اساس علوم جدید و تجربی است؛ بنابراین این‌گونه نیست که همیشه بتوان کشفیات علمی را دلیلی بر اعجاز قرآن محسوب کرد و این خطر هم وجود دارد که با از بین رفتن فرضیه و باطل شدن آن، دینِ فرد هم زایل شود؛ و در پاره­ای موارد سر از انکار امور غیبی درمی‌آورد.

چهارم: تقلیل دین از راه زبان دین

حل تعارض پیش‌آمده میان علم و دین از راه «زبان دین» نباید منجر به تقلیل و انکار آموزه‌­های دینی و فربه­‌شدن دامنه‌­ی شِبه‌­علم گردد. عرفان واره حلقه برای باورمند سازی اعضای خود، همه­جا مجردات و فرشتگان الهی و نیز ماجرای هبوط حضرت آدم علیه‌السلام و مواردی ازاین‌دست را مورد تحریف قرار داده و تفسیری سراسر مادی، سمبلیک، غیرواقعی و ذهنی از آن­ها ارائه داده است. درحالی‌که «زبان قرآن، شبیه زبان کلیله‌ودمنه نیست که مطالب آن واقعیت خارجی ندارد و زبانش سمبلیک است بلکه زبان قرآن، مثال واقعیت برتر است».[۸]

پنجم: دین‌پژوهی تجربی و تولید جریان‌های افراطی

تجربه­‌های تاریخی حاکی از آن است، دین‌پژوهی به سبک صرفاً تجربی به انضمام شرایط خاص اجتماعی، قابلیت تولید گروه­‌هایی همچون مجاهدین خلق را دارد. این مسئله ناشی از تهی‌­سازی افراد از تقوا و بدیل شدن فرضیه­‌های اثبات نشده به‌جای علم و ایمان است. مشابه چنین رفتارهایی در سالیان گذشته از برخی از اعضای عرفان واره حلقه مشاهده شده است.

برگرفته از: کتاب عرفان واره حلقه، دوره تکمیلی، صص ۷۲- ۷۶.

 

پی‌نوشت:

[۱]. ر.ک: امین شمشیری؛ آسیب‌شناسی دین‌پژوهی تجربی.

[۲]. رسول جعفریان؛ جریان­‌ها و سازمان­‌های مذهبی سیاسی ایران، ص ۳۴۹.

[۳]. محمدتقی مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه؛ ج ۱، ص ۱۰۷.

[۴]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار (جهان‏بینى توحیدى)؛ ج‏۲؛ ص ۷۸.

[۵]. عبدالله جوادی آملی؛ تسنیم؛ ج ۲، ص ۶۲۶.

[۶]. همان، ج ۱۷، ص ۱۴۵.

[۷]. عبدالله جوادی آملی؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دینی؛ صص ۱۱۰ و ۱۱۱.

[۸]. عبدالله جوادی آملی؛ دین‌شناسی، ص ۹۶.