سؤال قبر
یکی دیگر از اعتقادات مسلمین سؤال قبر است. مطابق پارهای از روایات همهی انسانها در قبر مورد پرسش قرار میگیرند. برخی دیگر از روایات اشاره دارد که جز از مؤمن محض و کافر محض سؤالی پرسیده نمیشود.
لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً ؛[۱] در قبر پرسش نمیشود، مگر از کسى که مؤمن محض باشد یا کافر محض.
بههرروی پرسش در قبر یکی از مراحل سیر برزخی میباشد.
سؤال قبر از دیدگاه تشکیلات حلقه
توصیف
طاهری سؤال فرشتگان در قبر، ملائک پرسشکننده و همچنین فشار قبر را سمبلیک و غیرواقعی دانسته و صرفا فشار قبر را منحصر در تسخیر جسم توسط روح میداند. وی دراینباره و در پاسخ به پرسش یکی از شاگردانش گفته است:
در مورد نکیر و منکر که سؤال میفرمایند، اینها سمبُلیک است … در این سالها در قرون متمادی برای اینکه این مفاهیم [را] برسانند با یکچیزهای سمبُلیکی مانند فشار قبر و این حرفها شروع شده [است]. کشش ذهنی انسان در هزار سال پیش، در عهد عتیق چقدر بوده، یک عدهای بودند تیزهوش بودند. همین عرفا تیزهوش بودند و مسائل را گرفتند ولی عده زیادی کشش ذهنی نداشتند در سطح خیلی عام بودند، اینها هم گفتند نکیر و منکر … لذا باز با زبانهای کلی و سمبُلیک ختم ماجرا را دارند و درست هم بوده و درست هم هست، منتها هرکسی بهقدر فهم خود کند ادراک.[۲]
وی همچنین در جای دیگری فرشتگان سؤالکننده را صرفا در درون خود انسان تصور کرده است تا ماجرای بیاعتقادی او به فشار قبر و سؤال ملائکه در قبر بیهیچ شائبه تکمیل گردد.
همهی ما در مراحل مختلفی از معاد، در معرض پرسشهایی خواهیم بود که پاسخ آنها، از حال و شرایط ما معلوم است؛ یعنی هرکدام، به فراخور دانش کمال خود، در حال ابراز پاسخ آنها هستیم. یکی از این مراحل، لحظهی پس از مرگ است.
در این لحظه، درحالیکه فرد در تلاطم ناشی از دگرگونی شرایط است، به خود آمده، در جستجوی این برمیآید که چه با خود آورده است (که به کارش بیاید) و به این نوع پرسشها که خواهناخواه، در معرض آن قرارگرفته است، در عمل پاسخ میگوید؛ بهعبارتدیگر، ملائک سؤالکننده، در درون خود او هستند و مأموریت آنها بهمحض مواجهشدن با وضعیت جدید، آغاز میشود.
پاسخ او به این سؤالات نیز، بستگی به سواد کمالی وی دارد و در عمل نمایان میشود؛ چنانکه ماندن او در این برزخ (تا وقتیکه بهواسطهی رحمت حق از آن خارج شود)، نشانهای از نقص کمالی او و گذر وی از آن، نشانهای از همراه داشتن معرفت و آگاهی لازم برای عبور است.[۳]
نقد و بررسی
یکم: ناسازگاری با دین
سخنان طاهری که آن را محصول ادراکات خود میداند با آموزههای دینی سازگاری ندارد. برای نمونه در روایتی از امام صادقعلیهالسلام نقل شده است:
مَنْ أَنْکَرَ ثَلَاثَهَ أَشْیَاءَ فَلَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَهَ فِی الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَهَ؛ شیعه ما نیست کسى که سه چیز را انکار نماید: معراج، سؤال قبر و شفاعت.[۴]
و از نبی مکرم اسلامصلیاللهعلیهوآلهوسلم نقلشده است که در مورد سؤال نکیر و منکر فرمودهاند:
…دو فرشته نزدش مىآیند و مىپرسند: درباره پیامبر، محمّدصلیاللهعلیهوآلهوسلم چه عقیدهاى داشتى؟…[۵]
روایات دیگری نیز در این رابطه وجود دارد: «إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مَلَکَانِ مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ وَ مَلَکٌ عَنْ یَسَارِهِ …»[۶]، «یَدْخُلُ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ مَلَکَا الْقَبْرِ…»[۷] و…
دوم: چرایی سمبلیک انگاری
چنانچه در بخش اول کتاب گفته شد سمبلیک انگاری فرشتگان توسط طاهری به آن خاطر است که او باوری به وجود مجردات نداشته و تلاش بسیاری در تفسیر ملائکه به قوانین موجود در هستی دارد.[۸]
سوم: تفاوت سمبلیک انگاری با تکوینی انگاری
ممکن است افرادی که با عرفان اسلامی آشنایی مناسبی ندارند، سمبلیک انگاری بنیانگذار حلقه را شبیه تکوینی انگاری موردنظر عارفان بدانند؛ اما در جای خود ثابت شده است که میان این دو دیدگاه تفاوت بنیادین وجود داشته و عارفان الهی منکر وجود مجردات و فرشتگان الهی نیستند.[۹]
برگرفته از کتاب عرفانوارهی حلقه دورهی تکمیلی؛ صص ۱۹۷-۲۰۰.
پینوشت:
[۱]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۳، ص ۲۳۵. باب المسأله فی القبر و من یسأل و من لا یسأل.
[۲]. محمدعلی طاهری؛ دوره چهارم؛ ص ۲۹.
[۳]. همو، انسان و معرفت؛ صص ۲۳۸ و ۲۳۹.
[۴]. ابنبابویه، محمد بن على؛ الأمالی؛ صص ۲۹۴ݤ و ۲۹۵.
[۵]. إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أُخْرِجَ مِنْ بَیْتِهِ شَیَّعَتْهُ الْمَلَائِکَهُ إِلَى قَبْرِهِ یَزْدَحِمُونَ عَلَیْهِ حَتَّى … وَ یَدْخُلُ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ مَلَکَا الْقَبْرِ وَ هُمَا قَعِیدَا الْقَبْرِ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ … فَیَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ فَیَقُولُ اللَّهُ فَیَقُولَانِ مَا دِینُکَ فَیَقُولُ الْإِسْلَامُ فَیَقُولَانِ وَ مَنْ نَبِیُّکَ فَیَقُولُ مُحَمَّدٌصلیاللهعلیهوآلهوسلم فَیَقُولَانِ وَ مَنْ إِمَامُکَ فَیَقُولُ … (محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۳، ص ۲۳۹).
[۶]. هرگاه میّت در قبر گذارده شود، دو فرشته یکى از سمت راست و دیگرى از جانب چپش نزد او مىآیند… (همان، ص ۲۳۸).
[۷]. دو فرشته که همان دو همنشین قبر، منکر و نکیر هستند بر او وارد مىشوند … (همان، ص ۲۳۹).
[۸]. ر.ک: محمدعلی طاهری؛ انسان و معرفت؛ صص ۱۸۷ – ۱۹۲.
[۹]. توضیحات بیشتر را در کتاب «سازمان شبه عرفانی حلقه» به قلم نگارنده ببینید.