تأثیر ذهن و آگاهی انسان بر هستی
انسان همواره در رابطه با هستی و مخصوصا کیهان کنجکاو و آن را در زندگی و سرنوشت خود دخیل میدانسته است. هرچند کیهانشناسی شاخهای نسبتا نو در علوم فیزیکی است اما پرسشهای کیهانشناسی قدمتی طولانی دارد.
در این فصل در پی آنیم که با سیر تحولات کیهانشناسی و علوم دیگر همچون فیزیک و تا حدودی فلسفه نشان دهیم که بهتدریج پای نظریۀ دخالت ناظر[۱] و آگاهی انسان در فرآیندهای هستی باز شده است.
در فیزیک کلاسیک از آنجاییکه زمان مفهومی ثابت و مطلق فرض میشد، چنین رویکردی وجود نداشته است؛ اما در فیزیک و کیهانشناسی کوانتومی، زمان مفهومی متفاوت و نسبی از دید هر ناظر است. همچنین بخش زیادی از تطبیقهای فیزیکی با عرفان شرقی و حتی خود آموزههای فیزیکی با مکتب ایدئالیسم با قرائت بِرکلی گرهخورده است.
به همین خاطر اکنون لازم است سیری از تأثیر ذهن و آگاهیِ انسان بر هستی ترسیم گردد. چرا که جریان مثبتاندیشی از آنجاییکه اصالت را به ذهن میدهد بر این باور است که ذهن توانایی دارد هر چه از کائنات میخواهد را به دست آورد.
هرچند کیهانشناسان و دانشمندان فیزیک سخنان جریان موسوم به مثبتاندیشی را نوعی هوچیگری میدانند و بر چنین باوری نیستند اما برای شناخت دقیق سوءاستفادههای جریان مثبتاندیشی و خردهفرهنگهای مشابه که روزبهروز در حال افزایشاند گریزی از پرداختن به این سیر نیست.
ادامه دارد…
برگرفته از کتاب واکاوی جریان مثبتاندیشی؛ ص ۶۵ و ۶۶.
پینوشت:
[۱]. Observer.